وسایتهای : شعرناب – آوای دل – شعرتک – شعریک – فیس بوک
دردیست فزون شده توتعبیرمکن
این پای شکسته ام توزنجیرمکن
کم گوی توازحال پریشانیِ من
پس شعرمرا دوباره تفسیر مکن
بگذار زدست توکمی گریه کنم
این روزپریش من توتغیر مکن
زخم است دل وُسینه رنجیدهِ من
دیگرتواسیرضرب شمشیرمکن
رسواشده ی شهرودیارم کردی
این عکس مرابه دیده تصویرمکن
بنگربه نگاهم که چه مغموم شده
باغصه دگرمرا تو درگیرمکن
رفتم زبرت برای من سینه مزن
درمُردن من دگر توتکبیر مکن
کم مغلطه کن اگرکلامی داری
این رفتن من بنامِ تقدیر مکن
s@rv
**
چندبارخانه تکانی کردم
اما هنوز شعرم میان ذباله ها پیدا نکردم
کاش شعورم مفقود میشد
تا همیشه منتظر آنچه نیست نباشم
سلام بر استاد لقمانی ادیب و حکیم
مهربانا !
در انجمن هم این مهم را خواندم
قلم تواناتان مسرت بخش و بی همتاست
جادوی قلمتان تجربه ایست برای تمام سالهای زندگی این حقیر
از خدوند بزرگ توفیق شاگردی در مکتبتان را آرزوست
نازنینا !
پریشان حالی تان نیز مرهمیست
بر حال زار و نزارمان
جاوید باشید مهربان
سلام استاد عزیزم
خوشحالم این افتخار نصیبم شده تا در وبلاگتون شعر زیباتو رو بخونم
مانند تمام سروده هاتون دوستش دارم و بینهایت لذت بردم
ممنونم استاد
سلام شاعر
وبلاگم بروز است منتظر نقد و نظرتان بر غزلم هستم
سلام اقای لقمانی
از وبلاگتان دیدن کردم عالی بود دستت درد نکنه موفق و موید باشید
گر خدا بودم ملائک را شبی فریاد می کردم
سکه خورشیدی را در کوره ظلمت رها سازند
خادمان باغ دنیا را ز روی خشم می گفتم
برگ زرد ماه را از شاخه شبها جدا سازند
درود.
با کوتاهه ای به روزم.
درود بر استاد لقمانی عزیز
بسیار اشعار زیبایی در وبلاگتون هست
ممنون میشم به وبلاگ من هم سر بزنید و شعرهامو نقد کنید
وخوشحال میشم که منو لینک کنید
سلام دوست عزیز
متاسفانه نه نامتان نوشتید نه آدرس وبلاگتان .نمیدانم به کدام آدرس مراجعه کنم
شادباشید