سروناز

اشعارکریم لقمانی

سروناز

اشعارکریم لقمانی

سازرسوایی دل

ثبت شده درتاریخ شنبه 20آبان 1396 به شماره سریال 486568درسایت شعر نو

سایتهای : شعرایران – اینستا گرام

مدتی گم شده ام در وسط  شهر ، چرا

با خودم با همه کس دشمنی وقهر، چرا

نانجیب گشته دلم ، پرده دری میخواهد

بی حجاب آمده ام،غافل ازاین دهر ، چرا

سازرسوایی دل ، گوش فلک کر کرده

مثل شعرم که شده بی ثمرو بحر ، چرا

من که ازفکر تو بی مذهب وایمان گشتم

گوشه ی مسجدو این ولوله و جهر ، چرا

چوب اعدام دلم ، سر دَرِ میدان بستند

آتش عشق تو برمن شده چون زهر ، چرا

**==**==**==**

گم شدم !

درزیب چشمانت

اما باورندارد، باورهایت

گاه پاورچین

سرک میکشی مرا

وزُل میزنی خمودی احساسم

میشنوم صدای نفسهایت!

که حبس میکنی درگلو

دَم برنمی آورم!

حس میکنم ، لبخندخیس گونه ات

برتندیسی مغموم

که همچون مترسک

جامانده ام درخود

بگذاریک لحظه

درآغوش بگیرم نگاهت

قبل ازتشییع آرزوهایم

s@rv

http://shereno.com/5531/58343/486568.html

 


بگوچراقدم زدم

ثبت شده درتاریخ چهارشنبه 17 آبان 96 به شماره486268 سریال درسایت شعر نو

سایتهای : شعرایران . شعرناب . اینستاگرام

نشسته ام به کنج خود ، چراسری نمی زنی

گذرکنی به کوچه ام ، ولی دری نمی زنی

چنان غریبه ها شدم ، نگاه به ما نمی کنی

دلِ شکسته ی مرا ،  کمی دوا  نمی کنی

چه بی ثمرشدم دگر ، دراین خزان بی صفا

که مرده عشق وعاشقی، بحای او شده جفا

دگرهوای رفتنم ، گرفته حال و روز من

که بار غصه ها وغم ، نشسته روی قوزمن

پرنده ی خیال من ، شکسته بال وپرشده

دراین دیار بی فروغ، اسیرودربه درشده

بگوچرا قدم زدم  ،  کنارساحل وصال

بسان میوه ای شدم ، همیشه دبش وتلخ وکال

**==**==**==**

مپرس حالم که مقهورم

نه نای گفتنم باشد ، که هجرانی عیان دارم!

دگر تاول زده

این واژ ه های سست  وبی معنا!

غزل همچون کلاف کورو سردرگم

چروکیده هجاها بی ردیف ووزن

درابیات بی حاصل

ومن لبریزیک اندوه بارانی

که سُر خوردم

درگرداب عشقِ بی سرانجامی

چه ایامی که  ها  کردم به دستانی یخ کرده

نوشتم روزوشب اشعارفرسوده

پاک کردم ، خط خطی کردم

بازهم تکرار ...!

تا بدانددرسرم

حال وهوای عاشقی باشد

ولی اورفت

درآغوش شعردیگری خوابید

s@rv

http://shereno.com/5531/58343/486268.html