ثبت شده درتاریخ شنبه 20آبان 1396 به شماره سریال 486568درسایت شعر نو
سایتهای : شعرایران – اینستا گرام
مدتی گم شده ام در وسط شهر ، چرا
با خودم با همه کس دشمنی وقهر، چرا
نانجیب گشته دلم ، پرده دری میخواهد
بی حجاب آمده ام،غافل ازاین دهر ، چرا
سازرسوایی دل ، گوش فلک کر کرده
مثل شعرم که شده بی ثمرو بحر ، چرا
من که ازفکر تو بی مذهب وایمان گشتم
گوشه ی مسجدو این ولوله و جهر ، چرا
چوب اعدام دلم ، سر دَرِ میدان بستند
آتش عشق تو برمن شده چون زهر ، چرا
**==**==**==**
گم شدم !
درزیب چشمانت
اما باورندارد، باورهایت
گاه پاورچین
سرک میکشی مرا
وزُل میزنی خمودی احساسم
میشنوم صدای نفسهایت!
که حبس میکنی درگلو
دَم برنمی آورم!
حس میکنم ، لبخندخیس گونه ات
برتندیسی مغموم
که همچون مترسک
جامانده ام درخود
بگذاریک لحظه
درآغوش بگیرم نگاهت
قبل ازتشییع آرزوهایم
s@rv
http://shereno.com/5531/58343/486568.html