سروناز

اشعارکریم لقمانی

سروناز

اشعارکریم لقمانی

امشب رهایش کن

ثبت شده درتاریخ 22/9/96بشماره سریال 489955درسایت شعر نو

وسایت شعر ایران – اینستاگرام

کمتردرآغوشت بگیرش، چون پریشان است

افسرده گی هایش درون دیده پنهان است

امشب نمی خواهد که گرمای تن اش باشی

آتش گرفته سینه اش ، امید باران است

اکنون دلی آشفته  ، اندوهی کلان دارد

اوروزوشب مهمانیِ غمهای عریان است

دنیای بی روحش ، پُراز نامهربانی ها

رنگ نگاهش ریسه رفته چونکه ویران است

بادردوُ رنج اش گاه میان گریه میخندد

غافل شدی ازحال او وقتی که خندان است

دیگرنمی خواهد درآغوشی بخوابد او

باورمدارش  فاسق وُ درفکر جولان است

اوخسته میباشد بیا امشب رهایش کن

پژمرده رخسارش غم ازچشمش نمایان است

بگذار خیالش با خودش آهسته بنشیند

دنیای تاریکش خمودوُ مثل زندان است

**==**==**==**

درنزن

پشتِ درِ بسته کسی نیست ، یرو

مثل دل

خانه مخروبه شد ازشورونشاط!

آنکه ازسوک دریچه تورا دید زند

جسم بی روح وپریشان حالیست

با کوله باری ازخاطره ها

که به یغما رفته !

ونگاهی مجنون

که نمیبیند تو

برو درفکر دری دیگر باش

تا ترمیم کند

باز هوای دل خود

s@rv

http://shereno.com/5531/58343/489955.html

خودفروشی شده کارم

ثبت شده درتاریخ16/9/96 به شماره سریال489304درسایت شعر نو

شعر ایران – اینستا گرام

رفتم ازشهر تو با این تب وُ حیراانی خود

زیر این طاق کبود وُ شب بارانی خود

رفتم ، آلوده ام ازهیبت مخروبه ی شهر

غافل ازخودشدم وبی سروسامانی خود

رفتم آسوده شود این دل افسرده ودرد

گم شوم پشت غم وغصه ی پنهانی خود

تا که بودم یکی احوال دلم را نگرفت

هرکه اقبال سیاهش نقشِ پیشانی خود

می روم تا کمر عشق تو هم خم بشود

خسته ام ازدل رسوا وپریشانی خود

بشکنم توبه ی خودعیش وهوسها بکنم

میشوم طعمه ی مستانِ خیابانیِ خود

خودفروشی شده کارم،لذت وعیش ددان

گرچه دربیم وهراس ازشبِ ویرانیِ خود

**==**==**==**

کاش می فهمید کسی

درپسِ کوچه ی عشق

بین این نادانها

گم شده ام !

ودلی نیست که همراز شود

همه ازروی دلم میگذرند

له شدم ...

زیرلگدهای دروغین هوس !

هرچه بلوا کردم

یک نفرگوش به فریادنداد

تاببینندچه آمد به سرم

عاقبت هم گفتند

دیوانه شده دیوانه !

قلاده به پایم بستند !

ومرا ...

کنج دیوانه سرایی رهایم کردند

وای برمن

عاشق این همه احمق بودم

s@rv

دیوانه خندیدن ندارد

ثبت شده درتاریخ یکشنبه12آذرماه 96 به شماره سریال488854 درسایت شعر نو

وسایتهای : شعرایران  - اینستاگرام

باساز ناکوکم ، دگر شادی ورقصیدن ندارد

گندیده ریشه ،میوه ی کالی شدم چیدن ندارد

درلابه لای واژه های عاشقی غرقم چوقایق

وقتی که ابر دیده خشکیده که باریدن ندارد

مست ازمی نابم فراموشم شوداین خاطراتم

فریادغم سرمیدهم درکوچه ، ترسیدن ندارد

حیرانم ازاحساسِ نا بالغ بجانم رخنه کرده

چون مرغکی افسرده ام کنج قفس دیدن ندارد

بارگران خودکرده ام بردوش سنگینم همیشه

اکنون که غرقابِ گلِ ولایم که نالیدن ندارد

بگذارمیان خارو خسهاگم شوم درکوه وصحرا

وقتی اسیروُ برده ی عشقم ،که بالیدن ندارد

کمتربیازارم،چنان مجنونم وُ سرمست عشقم

دیوانه ای دیوانه ام ، دیوانه خندیدن ندارد

s@rv

http://shereno.com/5531/58343/488854.html

همچوسرابم چه کنم

ثبت شده درتاریخ نهم آذر96 بشماره سریال 488567درسایت شعر نو

وسایتهای : شعر ایران . شعر ناب . اینستا گرام

بغلم کن بگذار کنج دلت جُم نخورم

بشکنی جام شرابم که ازاین خُم نخورم

سردِ سردم شده ازفکر تو گرمم بکنی

حسرت آتشِ بی شعله ی هیزُم نخورم

این غم وغصه ی من بی تودگرکم نشود

زخم چرکین دلم ، کهنه وُ مرهم نشود

من وُ این کلبه ی محزون وُ پریشانی حال

دل افسرده که از عشق تو بی غم نشود

پیر میخانه شدم رفته شبابم  چه کنم

دشت خشکیده زکُل همچوسرابم چه کنم

مثل سیلاب خزان کاسه ی صبرم شده پُر

گیج ومبهوتم ازاقبال خرابم چه کنم

**==**==**==**

حال دل خوب است ، احوالش مپرس!

روزوشب مهمان داری میکند

باغصه وغمهای خود!

جام مهمانها پرازاشک دوچشم

سفره پرگشته ، ازدوزو کلکهای زمان

یک قدح اندوه تلخ ، جای شراب

سقف دل سوراخ ، چکه میکند

پاپتی...

چون کفشها جامانده درلای وُ لجن

باسکوتی تلخ عمق حنجره

سربه سجده میگذارد تا خداکاری کند

S@rv

http://shereno.com/5531/58343/488567.html


فاسق

ثبت شده درتاریخ جمعه 3آذر96 به شماره سریال487938 درسایت شعرنو

سایتهای : شعرایران. اینستا گرام

مطربا مضراب غمگینی ، براین تارم بزن

زخمه برسازم مزن ، برپیکر خوارم  بزن

خسته ام ازتن فروشی  درخیابانهای شهر

بی خیال ازعاشقی ، براین شبِ تارم بزن

مثل کابوسی شده ، این ننگ وبدنامی من

برگناهانِ سیا  ، بر کوچه بازارم بزن

آنچنان دیوانه ی دهرم دراین گرداب غم

هیزمی آتش کنید ، برجسم بیمارم بزن

هردوپا درگل فرورفتم چواسب خسته ام

گوشه ای افسرده افتادم ، توافسارم بزن

ساقیا امشب مراپیمانه ای مهمان شوید

بعداز آن شمشیرخودبردیده ی زارم بزن

جرم فاسق درمرام ما فقط ننگ است ومرگ

نشکن این قانون بدنامی ، مرا دارم بزن

s@rv

http://shereno.com/5531/58343/487938.html

بیافریادگردیم

ثبت شده درتایخ جمعه 26 آبان 1396  بشماره سریال487232 درسایت شعر نو

سایتهای شعر ایران . اینستا گرام

بیا یک امشب دیگر من وتو مست گردیم

دراین دنیای وانفسا هرآنچه هست گردیم

فراموشش کنیم ، یک بار غمهای زمانه

نه زندانی میان کوچه ی بن بست گردیم

بیا تا جرعه جرعه بغضمان آوارسازیم

چوسدی روبروی غصه ها دیوار سازیم

رها گردیم ازاین تعبیرهای بچه گانه

نه با آشقتگی ها عشق خود ادبار سازیم

بیا فریاد گردیم ، گم شویم ، دیوانه باشیم

فراری ازهمه ، درغربتی بیگانه باشیم

بیا آغوش شب ، دور از نگاه  زیر کانه

همیشه مست کنجی دردلِ میخانه باشیم

**==**==**==**

درخانه ی متروکه ی دل

نیست کسی!

دق الباب مکن

من ویک سایه ی تنهاسکونت داریم

نه چراغی سوسوبکندنبض دلش

نه درختی که بهارش باشد

جزخزانی که درحال فروریختن است

برگ دلش !

وسکوتی مطلق

گُرگرفته ره حنجره ام

بادوچشمی چسبیده به در

انتظارم!

شایدبیایدبگُشایدآنرا

تا پروازکنم ازقفسم

به دیاری پرازعشق وشگون

ظلم قابیل به هابیل نباشد آنجا

s@rv

http://shereno.com/5531/58343/487232.html