سروناز

اشعارکریم لقمانی

سروناز

اشعارکریم لقمانی

همچوسرابم چه کنم

ثبت شده درتاریخ نهم آذر96 بشماره سریال 488567درسایت شعر نو

وسایتهای : شعر ایران . شعر ناب . اینستا گرام

بغلم کن بگذار کنج دلت جُم نخورم

بشکنی جام شرابم که ازاین خُم نخورم

سردِ سردم شده ازفکر تو گرمم بکنی

حسرت آتشِ بی شعله ی هیزُم نخورم

این غم وغصه ی من بی تودگرکم نشود

زخم چرکین دلم ، کهنه وُ مرهم نشود

من وُ این کلبه ی محزون وُ پریشانی حال

دل افسرده که از عشق تو بی غم نشود

پیر میخانه شدم رفته شبابم  چه کنم

دشت خشکیده زکُل همچوسرابم چه کنم

مثل سیلاب خزان کاسه ی صبرم شده پُر

گیج ومبهوتم ازاقبال خرابم چه کنم

**==**==**==**

حال دل خوب است ، احوالش مپرس!

روزوشب مهمان داری میکند

باغصه وغمهای خود!

جام مهمانها پرازاشک دوچشم

سفره پرگشته ، ازدوزو کلکهای زمان

یک قدح اندوه تلخ ، جای شراب

سقف دل سوراخ ، چکه میکند

پاپتی...

چون کفشها جامانده درلای وُ لجن

باسکوتی تلخ عمق حنجره

سربه سجده میگذارد تا خداکاری کند

S@rv

http://shereno.com/5531/58343/488567.html


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد