سروناز

اشعارکریم لقمانی

سروناز

اشعارکریم لقمانی

ثبت شده درتاریخ پنجشنبه 26بهمن96بشماره سریال درسایت شعرنو

واینستاگرام

شدم آلوده ی عشقی که ازاقرار میترسم

به رسوایی کشیدم خودوازانکارمیترسم

چنان غرقم میان موجهای بی سرانجامی

ازاین دریای بی آرامش و اشجار میترسم

سکوت شب هیولایی شده ،آغوش واکرده

پریشانم  ، دوباره ازشبِ اِدبارمیترسم

هزاران بار کردم توبه ازاین عشق نافرجام

شدم دیوانه وآلوده ی اجبار میترسم

کجا، کی گم شوم؟ آغوش غمها باز میباشد

دوباره ماندن واین قصه وتکرار میترسم

نوشتم خاطرات تلخ رادربوم بی رنگی

ولی گر برملا گردد ازاین اشعار میترسم

محاکم میبرند من را ،عیان سازندجرمم را

نه ازکشتن که مردن باطناب دار میترسم

چراغ عاطفه خاموش گشته غم فراوانی

بسوز ای دل بحال من شدم بیمار میترسم

s@rv

Shereno.com/profile.php?id=55

تن فروش

ثبت شده درتاریخ 2/11/96به شماره سریال درسایت شعرنو

سایتهای : شعرناب – شعرایران – اینستا گرام

خودفروشی شده گشته کارمن ، شب بازارها

خسته ام ازبی سروسامانی وتکرارها

دوشمان بابارسنگین ، غصه ها ودردها

مثل برده بسته اند دورگلو افسارها

دورها جام شراب وچل چراغانی وعیش

پیش ما یک لا قباخاموشی وبیمارها

هرکه درآغوش دارد عشق ودلداری دگر

غیرما تنها نشستیم بی کِس و غمخوارها

دل کجا بندم دراین دنیای نیرنگ وریا

پُرشده بازارشیطانی ازاین مکارها

ذهن درزندان غمها، جسم آلوده به شبها

تارسد یک لقمه نان ازهِمت بی عارها

تن فروشم تاشکم راسیرگردانم ولی

چون گلی پژمرده افتادم میان خارها

s@rv

shereno.com/profile.php?id=5531