ثبت شده درتاریخ 2/11/96به شماره سریال درسایت شعرنو
سایتهای : شعرناب – شعرایران – اینستا گرام
خودفروشی شده گشته کارمن ، شب بازارها
خسته ام ازبی سروسامانی وتکرارها
دوشمان بابارسنگین ، غصه ها ودردها
مثل برده بسته اند دورگلو افسارها
دورها جام شراب وچل چراغانی وعیش
پیش ما یک لا قباخاموشی وبیمارها
هرکه درآغوش دارد عشق ودلداری دگر
غیرما تنها نشستیم بی کِس و غمخوارها
دل کجا بندم دراین دنیای نیرنگ وریا
پُرشده بازارشیطانی ازاین مکارها
ذهن درزندان غمها، جسم آلوده به شبها
تارسد یک لقمه نان ازهِمت بی عارها
تن فروشم تاشکم راسیرگردانم ولی
چون گلی پژمرده افتادم میان خارها
s@rv
مهر جدائی
عموم آدمھا جدائی ھا را به حساب عداوت می گذارند و لذا از طرف مقابل خود کینه می کنند در حالیکه
اتفاقاً این جدائی ھا میتواند مھلت کینه زدائی باشد و از راه دور پاکترین دوستی را خلق کند و این دوستی
را توشه آخرت ارتباط ابدی بین آدمھا نماید زیرا آتش دوزخ چیزی جز آتش کینه نیست و نسیم بھشت ھم
جز رایحه محبت نیست. آنکه شدیدتر دوست میدارد باید زودتر جدا شود . این بزرگترین راز خلقت انسان
است.
انسان اگر بداند و بفھمد و تصدیق کند که واصل و فاصل رابطه ھا خداست آنگاه در راز ھر وصل و فراقی
می اندیشد و به حکمت زندگی آگاه شده و از ھیچکس ھم کینه نمی کند. آدمی اگر قرار است کسی
را مقصر بداند و از کسی ھم کینه کند بھتر است آن کس خدا باشد زیرا خدا بسیار مھربان است و حکیم. و
این گناه را عفو می کند و انسان را ھم از اینکه به او پناه برده و او را وکیل خود ساخته، اجر می دھد.
آدمھا ھمه مخلوقند. و این بدان معناست که کلیه امیال و افکار و کردارھای آدمھا ھم جنبه ای از جریان
خلق شدن آنھاست. بنابراین عامل و فاعل ھر امری خداست. و کسی که خدا را در زندگی خود درک کند
از ھیچ کس و چیزی نمی رنجد و کینه نمی کند. و خدا را ھم به رحمت و حکمتش میستاید و بدینگونه از
این مسافر خانه حیات دنیا، کوله باری از رنج و کینه و نفرت وحسرت به ارث نمی برد.
از کتاب " دایره المعارف عرفانی " استاد علی اکبر خانجانی جلد ششم ص 180