سروناز

اشعارکریم لقمانی

سروناز

اشعارکریم لقمانی

جنین مرده

ثبت شده درتاریخ یکشنبه20 اسفند96بشمارسریال درسایت شعرنو

اینستاگرام

کمتر به بالینش برواکنون که درخواب است

چون خسته ازرقص زمانه گشته بی تاب است

فریادگنگش غصه وغمهای سرگردان

ذهنش نشسته روی ننویی که درتاب است

حیران میان رفتن وماندن گره خورده

چون کوره راه عشق او همیشه گرداب است

گم میشود گاهی میان خاطرات خود

چون قایقی آشفته درآغوش مرداب است

چشمش فقط ابری شده باران نمیبارد

تصویر بی رنگش خمیده ، کنج یک قاب است

این چرخ گردون کی بکام او بچرخانند

عشقش جنینی مرده ویک داغ کمیاب است

==**==**==**==**==

حال من بدنیست

گاهی میروم درخاطرات بچه گی

کوچه ی پایین شهر

آنجا که شوق زندگیست

عشق با مهروصفاست

یادی ازآن قیل وقالِ دوستان بی کلک

همسایه های بامرام

بقالی حاجی حسن

دوره گرد پیر ، نان خشکیِ محل

غرغرمادربزرگ با عینک بشقابی اش

اما بی خیال ، دنبال بازیهای خود!

گُرگمُ وگله میبرم ، عموزنجیرباف ، قایم موشک...

شب که میشد بی رمق

گوشهادرانتظار، تابیاید مردمست

بانوای گرم وآواز بلند

ازعشق خودآوای مستی سردهد

بازمیگردم به امروزم

به این دنیای پوچ وپرملال !

عشقهای آبکی وبا ریا

حالمان معلول، دلهاتنگ ، غصه نان شب

رفت وآمدهای پوشالی وبی فکروجفنگ

چهره های بغض کرده ، خنده های دبش و تلخ

ذهن ناآرام وگنگ

گیج ومستاصل ازفردای خود

زندگی جاریست اما...بی هدف!

s@rv

Shereno.com/profile.pho?id=5531

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد