سروناز

اشعارکریم لقمانی

سروناز

اشعارکریم لقمانی

پریشانم

ثبت شده درتاریخ چهارشنبه 29 فروردین 97با شماره سریال درسایت شعرنو

شدم دیوانه بگذارتاکمی بادل سخن گویم

کنارپاره افکارم نشستم راه خودجویم

صدای انتظارخسته ام درسینه جامانده

گلی درباغ گلهای بهاران من نمی بویم

دگرکارم شده مستی ومیخواری برای عشق

پریشانم، نمیدانم که کرده سحروجادویم

من ودل هردودرمرداب تنهایی گرفتاریم

هجوم بی توبودنها ، دوباره آمده سویم

گرفته سایه ی غمها همیشه بخت واقبالم

کجا، کی میرود، این زهرماری ازسرکویم

که آرامش بگیرم کنج آغوشت ازاین نکبت

کنارت رنگ شادیها ببیند چشم کم سویم

s@rv

Shereno.com/profile.php?id=5531

خوش به احوالم

ثبت شده درتاریخ جمعه 24 فروردین 97 بشماره سریال درسایت شعرنو

خسته ازآغوش سردم ، او گرفته حال من

نای پروازی ندارم، چون بریده بال من

خسته ام چون کوه چسبیده به دامان کویر

خاروخس هایش بجای گُل کنداغفال من

روی موجی دردل دریا پریشانم هنوز

قایقی پاروشکسته کی شود حلال من

خسته ام مانند مهتابی که مانده پشت ابر

روز روشن شام تاریکی شده اقبال من

درسراب آرزوهایم ، دویدم روزوشب

کی به مقصد میرسد باپای لنگ امثال من

آنچه ازمن مانده تنها خاطراتی کهنه بود

خوش به احوالم چه میباشددگرامسال من

**==**==**

کاخ بی ستون

بنامیشود روی لجنزارغرور !

هرلحظه میشکند قامت افکارش

غرق میشود درگرداب فراموشی

امروزشادمان از کاخ نشینی

بی خبر ازکوخ نشینی فردا !

s@rv

Shereno.com/perofile.php?id=5531


شهوت یک شبه

ثبت شده درتاریخ 15 فروردین 97 بشماره سریال501774 درسایت شعرنو

کس ندید گریه تلخی پشت خندیدن او

مثل یک میوه ی گندیده پلاسیدن او

همچنان دلقک وسرگرمی این شهرخراب

چه هیاهوی غریبی شده زاریدن او

نوبهاراست وهمه شادوغزلخوانی ومست

عیداوگشته فقط غصه ورقصیدن او

به کجاروبکند، جیب تهی از زروسیم

سفره ی خالی وخشک، شکوه ونالیدن او

به کدامین حرمی سجده کند، دست دعا

بختش ازروز ازل قرعه زده چیدن او

خسته اززندگی و فارغ ازاین پیشه وری

شهوت یک شبه شد آفت زاییدن او

s@rv

http://shereno.com/5531/58343/501774.html

تاکی!؟

ثبت شده درتاریخ پنجشنبه16 فروردین 97 بشماره سریال 501481درسایت شعر نو

تا سحرگاه نشستن با دلت غصه تنیدن تاکی

دردبیهوده ازاین عشق کشیدن تاکی

شیش وبش آمده این تاس ، ولی قفل شده خانه رفیق

گرچه دلبسته شدی،تلخی ایام چشیدن تاکی

آنچنان کیش وزمینگیر شدی چاره نمی دانی تو

کنج خلوتگه دل خیمه زدی چشم چکیدن تاکی

گوشهاپرشده دیگر، ازاین عشق فریبنده ومست

چه چه بلبل بی موقع وتکرار شنیدن تاکی

آنچنان خسته وبیزار شدی چونکه ندانی دردت

توپ سوراخ شده باردگر باددمیدن تاکی

نکبت ازعشق تراوش بکند، سوخت دلت خرده مگیر

اینهمه رنج وعذاب تا که به مقصودرسیدن تاکی

**==**==**==**

دلم بردی

ومن تنها بدون دل

دراین ویرانه حیرانم!

حتی سایه هم

بامن نمیسازد بدون دل !

s@rv

http://shereno.com/5531/58343/501841.html

بیادل رارها کن

ثبت شده درتاریخ شنبه 11فروردین 97 بشماره سریال درسایت شعرنو

اینستا گرام

دلم افتاده برخاکت مکن له چونکه میمیرم

اگرچه کشتن دل زیر پایت گشته تقدیرم

ازاین دنیای وانفسا پریشانی نصیبم شد

رهایم کن ازاین نکبت زمانه کرده تکفبرم

نفس خَم گشته درسینه،فشرده زخم احساسم

که من درسوگ آزادی،همیشه پا به زنجیرم

تعفن کرده احوالم ، ازاین کابوس ویرانگر!

چراژولیدگی هایم ، چنین افسرده تصویرم !؟

مراآزادزاییدند، ندانستم دراین زندان

اسیر نانجیبانی ، پُراز اکبیر وتزویرم

توهم مشکن مرادیگر ، شکستم ازدرون خود

بگیردستان بی جانم ، جوانی رفته وُ پیرم

بیادل را رها کن ، وقت دل بردن نمی باشد

بشو مشگل گشا ، نامردمی ها کرده تسخیرم

s@rv

shereno.com/profile.php?id=5531

بازی روباختم (ترانه )

ثبت شده درتاریخ جمعه 3فروردین 97 به شماره سریال درسایت شعرنو

اینستاگرام

توخیالِ پوچ وُ خامم ، عشقی رویایی روساختم

روزوشب براش نشستم ، سازعشق ومینواختم

تا که او کنج دلم بود ، به کسی دل نمی بستم

مثل اسب رام واهلی ، همیشه براش میتاختم

آس دل تو دست من بود ، اما او خیلی حریف بود

وقتی که دست شُو رو کرد، عاقبت بازی روباختم

کسی احوالم نپرسید، چرامن دیوونه گشتم

تا که تا شد کمر من ، دوست ودشمن وُ شناختم

دست این دوره زمونه ، عاشقی دیگه تمومه

توخودم دارم میسوزم ، مثه آهنی گداختم

**==**==*==**

دوباره ازراه رسیده ، شب

دوباره زمستان شده ، بهار

گرفته آسمان دلش

ازبادوبارانِ بی نسیم

دوباره خانه تهی گسته

ازتو!

وعطردلنشین تنت

اما من ، درآغوش خستگی

دوباره نشستم کناردر

چشمم به دورها ودلم پرتپش

گوشم انتظار

بشنودصدای خرامیدنت

روی علفزارکوچه باغ

که چه طنار نزدیک میشوی

تاخستگی رها کنم ازتن

ودرآغوش گیرم تورا !

s@rv

shereno.com/profile.php?id=5531