سروناز

اشعارکریم لقمانی

سروناز

اشعارکریم لقمانی

عشق مرده چه بفهمد

ثبت شده درتاریخ جمعه 15تیرماه 97 بشماره سریال دذسایت شعرنو

اینستا گرام

این شب ظلمت وآشفته چراماه ندارد

گم شدم ، پس درِ میخانه چراراه ندارد

مستم وبازهوای دوسه پیمانه ی دیگر

میکده  ساقی ویک ساغر دلخواه ندارد

گفت بودی که فراموش کنم دیدن رویت

عشق افسرده دگرغصه ی جانکاه ندارد

به که گویم تومرا وسوسه ومسخ نمودی

چه کنم قصه ی من شاهد وآگاه ندارد

گرم آغوش تو بودم که مرا زهرچشاندی

عشق مرده چه بفهمد ، این همه آه ندارد

بروکمتربه سروسینه بزن دیررسیدی

چون دلِ کشته شده قافله همراه ندارد

**==**==**==**

مراتصویر کن نقاش

دربوم بی رنگت

یقین دارم یکی

ازمن نشان تازه ای جوید

که اکنون گم شدم درانزوای شعروشورخود

شنیدم عاشقی دیوانگی دارد

وعاشق پیشه گم گردد درون خودبسان من !

مگرعشق ، دردبی درمان شده نقاش !؟

چرامن گم شدم بی عشق وشیدایی!

که باید درتمام شهر

حتی جارچیان ، دنبال من باشند

تا به رسوایی برند

احساس این شعروشعورم را

که دردعاشقی تصویرمیسازم

s@rv

Shereno.com/perofile.php?id=5531

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد