راه ورسم رقصیدن نمیدانم !

ثبت شده درتاریخ جمعه27 اردیبهشت 1392 به شماره سریال 240720 درسایت شعرنو

سایتهای :دلنوشتنی – شعر2 – شعرناب  

آشنایم، خانه خالی است دگر دروا نکن

باصدای تاق وُ تاقِ چفتِ در بلوا نکن

آنکه میبینی دراین بیغوله  ره جامانده است

خسته ای گمگشته میباشد دگرغوغا نکن !

فصل  قایم باشک وُبازی ما دیگرگذشت

آنچه با دیوانه ها کردی به کامِ ما نکن

مبتلای عاشقی بودم زدند برریشه ام !

این همه آتشفشانِ شعله ها برپا نکن

خوشه خوشه پینه بسته چشمه ی احساس من

من که خود کنج قفس افتاده ام جاجانکن

ساحلی هستم که ماندم دردلِ خشک کویر

از سراب خاطرات ، آواره ام دریا نکن

چون میان غصه های بی کرانه گم شدم

درهجوم تازش غمها مرا پیدانکن

من که راه ورسم رقصیدن نمیدانم هنوز!

مطربا با ساز ناکوک ات مرارسوا مکن

**==**==

دراین فصل گرانی ها

خریدم کوله باری دردوغمهارا

اماجای انبارش کجا جویم

که نام محتکر برمن نچسبانند ؟!

s@rv

http://www.shereno.com/5531/27528/240720.html