ثبت شده درتاریخ چهارشنبه 9دی1394 به شماره
سریال401999درسایت شعرنو
بساط سازمغمومت تو برچین مطرب نادان
که با این تارغمگینت دوچشمانم شده گریان
گره خوردم به کارخود توهم با تارو تنبورت
مزن زخمی دگر برمن، نوای خودبکن پایان
دلم ازپیش من رفته ، به راه عشق وحال خود
منم تنها وسرگردان ، اسیرفکرکال خود
نمی دانم کجا گیرم ، سراغ این دل بی غم
شدم حیرام چه گویم بازبان گنگ وُلال خود
دگرافسرده ام ازدل ، بجان من شده قاتل
زبیعاری چو دیوانه ندارد وعقل ودین کامل
شب وروزش هوس بازی همین باشد فقط کارش
بمیرد این دل رسوا ، فنا گشتم چه بی حاصل
********
چقدر سخت است قدم زدن با خیالت
درکوچه باغ خاطرات
که فراموش کرده صداکندتورا!
تا همچنان من
زیرفانوسی که سوسومیکند
بی تو
تکیه کنم
برسایه ی تنهایی خود
مویم سپید شدازانتظار
وکوچه هنوز
بدونِ تومانده است
http://shereno.com/5531/42451/401999.html
|