ثبت شده درتاریخ جمعه 28اردیبهشت97بشماره
سریال درسایت شعرنو اینستاگرام تندیس سردوبغض من کمتردرآغوشت بگیر گرچه کنارعشق تو دل کی شود محزون وپیر خسته شدم ازخستگی دیگرمجوعشق مرا ازمن گذشته عاشقی ، فصلش برایم گشته دیر غرقم ! میان ماندن ورفتن دراین بیغوله راه اما کجا!؟ دردام این رندان چنین گشتم تباه افسرده گردیدم، پُرم، ازناله های بی صدا وقتی نباشدمآمنی برعاشقان بی پناه اکنون گرفته ازدلم ،حال وهوایم فاصله درشهربی دروازه ام ، پرگشته صدها قافله مارابه رقص آورده اند، این کولیان پاپتی عاشق شدن با دردو غم کی میشود بی غایله s@rv
shereno.com/profile.php?id=5531 |