میان یک قابم

ثبت شده درتاریخ یکشنبه 24تیرماه 97 بشماره سریال درسایت شعرنو

اینستاگرام

تمام من رها شده امشب، درون گردابم

چوقایق گم گشته ای شدم ، که میدهدتابم

چنان نگاه خسته ی چشمان،گرفته حالم را

شدم اسیرذهن پریشان، نمی بردخوابم

یکی نیامدو گویدکه ،،هی،، چراتوحیرانی

کجا دراین زمانه بدانند ، چگونه غرقابم

توبرجنون من چه بخندی ، مگرنمیدانی

که دردرون خودگره خوردم ،همیشه بیتابم

دوباره نخ نما شده حالم،ازاینکه تکرارم

شبیه عکس کهنه وپاره ، میان یک قابم

**==**==**==**

میترسم ازعبوربی تو بودنها

ازسکوت تنهایی و اطاق

نگاه خاموش ترکهای دیوار

ازثانیه های مرده دردل ساعت

وناله های دلخراش دریچه ی بسته

که پشت شیشه های کبودش

بازی میدهد مرا !

تا نظاره گر نباشم آمدنت

ازپیچ وخم کوچه باغهای امید

خسته ام !

ازقدم زدنهای تکراری همراه سایه ام

گاه تکیه میدهم به دری

که انتظار میکشد دق الباب تورا

وچشم برپریشانی من دارد

بیا بازکن دوباره

پنجره ی مسدود دلت

ورهایم کن ازدل مردگی

s@rv

shereno.com/perofile.php?id=5531