ثبت شده در تاریخ پنجشنبه 2 تیر 1390 به شماره سریال 133597 در سایت شعرنو
– وسایت شعر ناب
نمیکنی نظراکنون، به حال ویرانم
که غم گرفته بدون تو،این گریبانم
به بوسه ی گرمی ، مرا کجا بردی ؟
که تشنه نشستم ، چومرغ بی جانم
به جز وصال تودرمان نمیشوددردم
منی که جان خودم رافدای توکردم
قسم به عشق ووفایت دوباره بازآئی
که بی تو نباشم من ، بگوکجاگردم ؟
بهارمن که خزان شد ، بیا بکن کاری
بجای خنده شب وُروزمن شده زاری
ببین توگوشه نشینی چه غصه هادارد
بگوتوچه سنگی ، دراین دلت داری؟
شکسته سکوتِ من چراصدائی نیست
ضعیف وُاسیرهستم چرارهائی نیست
توئی که مرهم این دردی ،بیابه بالینم
اگرکه نباشی تو، دگردوائی نیست
s@rv
درود سروناز عزیز ممنوم از لطفت
ما هم منتظر باز شدن دوباره آوای دل هستیم
سلام دوست خوب من
مجموعه غزل [دیوارها کلید نمی خواهند ] کلید خورد
انتشارات شاملو
سلام و سلام
می دانی دوست خوبم؛ من با این انگیزه به دنیای مجازی پا گذاشتم تا با مهر و دوستی بخشی از انرژی درونی خود را در قالب کلمات هدیه کنم و با لذت بردن از شکفته شدن احساسات و آرمان های انسانی در وجود خوانندگانش من هم قدم به قدم خالص تر شده و با آزادکردن آنچه به خاطرش سالها رنج برده ام ؛ دیگران را در رسیدن به خویشتن خویش یاری کنم... اما در حضور چند ماهه اخیر چنان درگیر شعر و سایت شعر نو با مسایل حاشیه ای عدیده اش شدم که اصل قضیه در این میان کمرنگ شده و داشت می رفت تا به جای مهر و دوستی؛ نفرت و دشمنی را بیافریند! اعتراف می کنم برای این رسالت بزرگ آمادگی لازم را نداشتم! پس پیشتر از آن که خود نیز در این حلقه گرفتار شوم؛ پا پس می کشم.
من از سایت خداحافظی کردم ولی در وبلاگ همچنان با عزیزانی که مایل باشند در ارتباط خواهم بود
[گل]درود فراوان[گل]
مثل همیشه دلنشین بود ...
سلام و عرض ادب استاد لقمانی
شرمنده دیر خدمت رسیدم..
بگذارید به حساب شلوغی و ترافیک که پشت اینهمه ترافیک دوستدارانتان گیر کرده ام..
با اجازه ی شما که حلالمان انشاال..می فرمایید چند شب پیش ها پیش یکی از دوستان بسیار عزیزمان غیبت استاد لقمانی رو بسیار کردم و همه اش از خوبی هایتان گفتم که جزو همان نادرهای این یک سال و نیم آشنایی من با دوستان سایت هستند..
گفتم که استاد خودشان نمیدانند که چقدر برای من قابل احترامند و دوست داشتنی ولی همیشه مهر و گذشت و اندیشه ی والایشان را در دل ستوده ام..
این ها رو قرار نبود بگم چون به هرحال دوست نداشته و ندارم هیچ وقت مزاحم خلوت اساتید بشم ولی خب دیگه بهتون بدهکار بودم ..
شاگرد تا همیشه کوچکتان ..شطحیات..
بی شک استاد لقمانی جزو همون 4-5 تا نادرهای این گروه دوستان است ..
سلام استاد گرامی
در سایت شعر نو هم خوانده بودمش اینجا هم
احساستان را بسیار زیبا سرودید .
"باغ دلتان بی خزان"
سلام دوست گرامی!
آنجا علاوه بر مشکلاتی که داشت بعضی شعرها را تایید نمی کردند که خود معضل دیگری بود. در ضمن من نیازی به کامنت های آنچنانی یا آمار بالای خوانندگان ندارم، آنچه این اواخر شدیدا دلگیرم کرد بی ادبی در یک محیط ادبی بود! دیگر حتی به مراودات بنده با دوستان ایراد می گرفتند، خبردار هم شدم که دستهایی پشت این قضایاست که دیگران را تحریک می کند! من بدنبال محیطی آرام و بی دغدغه بودم و اینجا اصل شعر و هنر فراموش شده و روابط ناسالم حاکم اندیشه ی ما را مخدوش و متشتت می کرد. از مهربانی شما خالصانه ممنونم. من جای دیگری یافته ام و شما را نیز دعوت می کنم که به محیطی زیبا، دوستانه و متفاوت تشریف بیاورید.
آدرس سایتhttp://parspoets.in
خیر بود استاد..
خیر خیر..
امروز بعد از مدتهای مدید جای دوستان خالی امام رضا بودم حرم..
و برای همه ی دوستان نیت کردم و نماز زیارتی هم خواندیم که انشاال..مورد قبول باشد..
برقرار باشید..
بسیار زیبا!!!
درود بر شما
خدمت که میزسم پر می شوم از حس خوش خواندنتان
که چه برای بار چندمین هم باشدباران توقع است که می بارد استاد
بر قرار باشید[گل]
سلام استادعزیز
عالى بود
درود استاد. باز هم مثل همیشه ناب بود.
ممنون از اینکه به وبلاگم سر زدید.
باز هم منتظر قدوم سبزتون هستم.
با سلامی چو بوی خوش آشنایی
در دل مجنون غم لیلا نبود
شور وصلش بلبل رسوا نبود
در کلامش جان شیرین خانه کرد
ذوق کندن بر سر دنیا نبود
عشق فرهادم به سنگ آغاز شد
چون درونش با برون یکتا نبود
تا زمن بود این من من با خبر
هر چه رشتم جز بلا بلوا نبود
ای کریما متحیر تا به کی؟
بی تو گوید می مرا صهبا نبود !
درود بر شما
کوتاهی از بنده است ...شما را در سایت شعر نو می خوانم همیشه...در جوار خوبانی چون شما دست به قلمی هم جسارت کرده ام....
در ضمن ممنون که وبم رو لینک کردید
شاد باشید
سلام دوست بزرگوارم
همواره از خواندن شعرهای زیبایتان لذت می برم.
شادیهایتان افزون ...