ثبت شده درتاریخ شنبه 18خرداد98بشماره سریال درسایت شعرنو
اینستا گرام
من همان آوازه خوان دوره گردو بی نشانم
عاشقی دیوانه دراین شهربی نام ونشانم
هرکه می آید نگاهی میکند برساززارم
گم شدم درکوچه های غمزده بی همزبانم
دردجانسوز التهاب ازرنج دنیای که دیدم
طعم بغضی درگلوی زخم وپردردم چشیدم
داغ پیشانی دگر ازسجده وسجاده ام نیست
ازنمادین عابدان ، ازباوردبش وامیدم
دانه ی تسبیح شمردن کارهرروزوشبم بود
خواندن ذکرودعا هرلحظه ها زیرلبم بود
من پشیمانی ندارم راه وبی راهی که رفتم
آنچه میکردم ، برای اعتقادو مذهبم بود
واژه هایم تلخ ومعلول دل وحال پریشان
ازدروغین وعده ها، دوزوکلک سردرگریبان
آنچنان درخودگره خوردم ازاین نامردمی ها
کی ندامت میکنند ؟ ازظلم خودگردند پشیمان
s@rv
shereno.com/profile.php?=5531