سروناز

اشعارکریم لقمانی

سروناز

اشعارکریم لقمانی

سروفارس : تقدیمی


ثبت شده درتاریخ چهارشنبه 17 اردبیهشت 1393با شماره سریال 309411درسایت شعرنو
تقدیمی ارزشمند بانوی بزرگوار سرکارخانم مهدوی گرانقدربهجت مهدوی


گفتی

چرا؟

"دیوانه ترسیم میکنی مرا؟!

بربوم بی رنگ وبی محتوای خو"

گفتم :

تورابا اندیشه ها رسم میکنم

بربوم زندگی

تصویرتورا، نقش می زنم

برقلب وُ وجود

تااندوه انباشته درسینه را

با زمزمه های سپیدت

برسطوراین صفحه مجازی

فراموش

اینجا نشسته ام ، کناردامنه های البرز

به یادمهرورزیت

صعودت به قله

وبوم رابا برف سپیدکوهستان طرح می زنم

شکوفائی گلهای بهار

وسبزی زمین گُلف ، بیادمی اورد

طراوت زیبائی شعرهایت را

باواژه های پرمهرِتو

کناراین سرو

انتظار

شاید ،ازخواب غفلت برخاستم

ذهم پرشده

اززمزمه های شاعران فارس

اوج گرفتم با نغمه های دلنشین

اما زمان چه تندمی گذرد

فرصت من دراین شهر

برای آموختن ازدست می رود

**=**

تقدیم به استادکریم لقمانی با الهام ازشعر ایشان ودعا برای سلامتی این بزرگوار

(شاعر: بهجت  مهدوی )

http://shereno.com/38954/37689/309411.html

توئی خدای دیگرم!! - به من خسته نظر کن

ثبت شده درتاریخ سه شنبه 26فروردین1393به شماره سریال305233درسایت شعرنو

سایتهای : فیس بوک اولی – شعرناب اولی

ازاین طبیب وزخمهااسیروُخسته شدتنم

که قطره قطره میرود، شکفتن بهار من

عزیز من ، فشاراین ملالها

 فسرده فکروروح ودل

ولی تومرهمی شدی، برای دردهای من !

چه میشودکه این چنین ، انیس هردلی شدی؟!

بیابه پاس مهرتو

کتاب عشق را ، ازابتداشروع کنیم

دوباره شادی وُ سروردراین سرابه پا کنیم

اگرچه بارغصه ها ، نشسته برجبین تو

چنان برای درد من ، سپیدگشت موی تو

ولی به رغم این بلا ، تونغمه خوان وجانفشان !

همیشه شادوخوش زبان !

صلابت نگاه توربوده غم زچهره ام!!

کناراین بزرگی ات

چه سخت میشود که من

 محبتم ادا کنم !

هنوزطبع شعرمن ، مریض وُسست وُ ناتوان

که بیش ازاین حقیقتِ کمال توعیان کنم

به آن خدای لایزال  ، که آفریده جسم وجان

اگرچه کفرمیشود!

 توئی خدای دیگرم !!

**==**==**

ای همسرمن همدمِ شبهای پریشان

شادم که شدم خانه ی پرمهرتومهمان

هرخانه توباشی که دگرغم به سرآید

شادی وشررجای غم وغصه بیاید

ای ناجی شبهای پریشانی ودردم

دستی تو بزن برسروپیشانی سردم

تب درتن من همچو بلا،خانه نشین شد

با حال منِ غمزده وخسته اجین شد

یکباردگراین شب تارم تو سحرکن

باگوشه ی چشمی به من خسته نظرکن

s@rv

همسرعزیزم:اگرشاعر بودم ، بهترین شعردنیا بنامت روی قلبم حک میکردم