سروناز

اشعارکریم لقمانی

سروناز

اشعارکریم لقمانی

به غربت راحلم

ثبت شده درتاریخ جمعه24اسقند97بشماره سریال درسایت شعرنو

اینستاگرام

مرهم دردی نمیجویم، شگفتا ازدلم

مثل دریای کویری خاروخس شدساحلم

شوروغوغایی به سردارم دریغاحال من

روی امواج گل آلودی نشستم غافلم

زخمه ی تاری شدم سوزونوایش بیصدا

عشق بی معنا چه دارد غیرپوچی حاصلم

درسراب نانجیبان گم شدم اما چه سود

چون ندانستم برای عاشقی من جاهلم

مرغ وحشی کی تواند جابگیرددرقفس

دیگراین دل رانمی بازم به غربت راحلم

میزنم برساز بی عاری دراین دنیای پوچ

من که دانم عاقبت مهمان این خاک وگلم

s@rv

shereno.com/profile.php?=5531

دیوانه نیستم

ثبت شده درتاریخ سه شنبه 21 اسفند97بشماره سریال درسایت شعرنو

اینستاگرام

دیگرچنین اسیروعاشق وبی عارنمیشوم

درمنجلاب مکروحیله گرفتارنمیشوم

ذهنم پکَرشده باآنچه نامش دروغ بود

من مرهم زخم هرناکس وُ بیمارنمیشوم

اصلاچرا این همه باغیرهم آغوش میشوم

صدبارتوبه کردم وآدمی هوشیارنمیشوم

عمری دراعتیادبودم وُ سوختم ولی دگر

جان میدهم ! اسیرآتش سیگارنمیشوم

عشق وهوس چودیوارکج وُویرانه میشود

دیوانه نیستم ، دگرتکیه به دیوارنمیشوم

ای دل بمیری که هرچه کشیدم زدست توست

لعنت به تو، اجیرگربه و کفتارنمیشوم

s@rv

shereno.com/profile.php?=5531

سازبیعاری

ثبت شده درسایت شعر نو تاریخ شنبه 18 اسفند97 بشماره سریال

مرهم دردم که میباشد  شگفتا ازدلم

موج دریای کویرم ، بی فروغ وساحلم

شوروغوغایی به سردارم دریغاحال من

روی امواج گل آلودی نشستم غافلم

زخمه ی تاری شدم سوزونوایش بیصدا

عشق بی معنا چه دارد، غیرغم شدحاصلم

درسراب خاطراتم گم شدم اما چه سود

چون ندانستم برای عاشقی من جاهلم

مرغ وحشی کی تواندجا بگیرد درقفس

دیگراین دل را نمی بازم، به غربت راحلم

میزنم برساز بیعاری ، دراین دنیای پوچ

من که دانم عاقبت مهمان این خاک وگلم

s@rv

shereno.com/profile.php?=5531

واژه های تلخ

ثبت شده درتاریخ پنجشنبه 16اسفند97بشماره سریال درسایت شعرنو

اینستاگرام

گرچه درشورو وفای عاشقی من تاختم

عاقبت هم درقمارتلخ ودبشش باختم

تاس من اینگونه کج برروی اقبالم نشست

هرچه روی تخته نرد سخت عشق انداختم

بارهاباعشق بی پروای خودرقصیده ام

فکرمیکردم که مثل گرگ باران دیده ام

ذهن دیوانه شده ازعشقِ رسوا وُ دروغ

جزندامت نیست درحالم چنین رنجیده ام

کیستم، چون بادپاییزی که سرگردان شدم

چیستم ، آغوش تنهاییِ خودپنهان شدم

خاطراتی خسته ام درشعربی معنای خود

واژه های تلخ میبافم چنین عریان شدم

s@rv

shereno.com/profile.php?=5531

غزل شفانمیدهد

ثبت شده درتاریخ شنبه11اسفند97بشماره سریال درسایت شعرنو

اینستاگرام 

نشسته ام به کنج خود ، نگاه به تصویرم

که خسته اززمانه ام ، چنین شده پیرم

ازعاشقی چه مانده، جزغم وتب ودردی

اگرچه تشنه ام به عشق ، ولی ازآن سیرم

طنین دبش کودکی به خاطرآوردم

قلم چه پرهنرشده ، نوشته تقصیرم

گذشته ام غزل کند ، کسی چه میداند

غزل شفا نمیدهد، که کرده تفسیرم

تصدقِ مرام دل ، که بی حیاء گشته

بخاطرش فنا شدم ، گرفته اکبیرم

مپرس دگر زحال من، که غصه میبافم

گره زدم بدست خود، به بخت وتقدیرم

s@rv

shereno.com/profile.php?=5531


دروغین وعده ها

ثبت شده درتاریخ جمعه10اسفند97بشماره سریال درسایت شعرنو

آمدی چون بادپاییزی زدی برسینه ام

آمدی تاگُربگیرد لانه واین چینه ام

لعن ونفرین برتوباشد بی خبرازحال من

چونکه دزدیدی دل آشفته وبی کینه ام

آنچنان نالیدی ازدنیای بی سامان خود

بافریبی جاکنی دل گوشه ی دامان خود

خسته ام ازعشق توازگریه های دلفریب

ازدروغین وعده هاوسادگی ایمان خود

مثل قایق مات وسرگردان دریاهاشدم

بوف کوری خسته ازتاریکی شبهاشدم

لعنت عالم به عشق وظلم پُرآوازه ات

درسرای نا امیدی، همدم غمها شدم

s@rv

shereno.com/profile.php?id=5531

عاقبت اورفت

ثبت شده درتاریخ سه شنبه7اسفند97بشماره سریال درسایت شعرنو

اینستاگرام

پربکن پیمانه ام ساقی که رسوایش شدم

بی خیال ازوعده ها وشورشبهایش شدم

مثل آهنگی لطیف ازعشق وشیدایی سرود

بادروغین عشوه هایش غرقِ آوایش شدم

آنچنان آغوش بی مهرش فشردتندیس من

کلبه ی سردش ندیدم ، مست لبهایش شدم

رنگ ورخسارش چومیدیدم پریشان میشدم

چون ندانسته اسیرچشم شهلایش شدم

طعمه ای بودم برایش تا خودش پیدا کند

ذهن بیمارش که دیدم غرق غمهایش شدم

عاقبت اورفت ودرآغوش دیگرجاگرفت

درحجابش گم شدمُ افسونِ والایش شدم

s@rv

shereno.com/profile.php?id=5531

بهانه

ثبت شده درتاریخ جمعه 3اسفند97بشماره سریال درسایت شعرنو

اینستاگرام

همیشه خسته وزارم من ازبهانه ی تو

که پُرشده ذهنم دوباره بافسانه ی تو

ببین چه پیروخمودم زبی وقایی تو

تهی شده عشقم دوباره درخزانه تو

نوای ناله وآهت، به کهکشان میرفت

چطورحوصله کردم ، غم شبانه ی تو

فریب عشق توخوردم شدی توصیادم

رهاشدم اکنون، نباشدم نشانه ی تو

ببار دوباره بر تن من، توابر بارانی

کجاست عشق وامیدی دراین زمانه ی تو

نگاه به آینه کردم ، رمق نداشت چشمانم

خداخموش کند، چراغِ آشیانه ی تو

s@rv

shereno.com/profile.php?id=5531