سروناز

اشعارکریم لقمانی

سروناز

اشعارکریم لقمانی

بیااستجابت بکن

ثبت شده درتاریخ پنجشنبه26اردیبهشت98بشماره سریال درسایت شعرنو

اینستا گرام

چنان درهیاهوی امواج دریا اسیرم

کجا همچوزورق کنارتوپهلوبگیرم

رهاکی شودجانم ازبادوطوفان دریا

که سردرگمم مثل خاری اسیرکویرم

رمق رفته پاروشکسته دلم درتلاطم

کسی نشنود ناله های خموش نفیرم

کلافی شدم دورافکارخودحلقه گشتم

که مضراب ذهنم خمیده چونان فطیرم

منواین همه زخم تنهایی ودردغربت

نه امیدعشقی که دیگربرایش بمیرم

بیااستجابت بکن لحظه ای مرهمم شو

شکسته دلی ناتوانم،چوسروی که پیرم

s@rv

shereno.com/profile.php?=5531

نمی خواهدبماند

ثبت شده درتاریخ یکشنبه 21اردیبهشت98بشماره سریال درسایت شعرنو

اینستاگرام

آمد اما چونکه دیدافتاده ام با خنده رفت

تا شنید دیگرشدم پپژمرده ووامانده رفت

گفتمش روزی من وتو وصل هم بودیم بمان

بی تفاوت اونگاهی کردو گفت شرمنده رفت

ای عجب با این دل سنگ وتهی ازعشق او

چون ندانستم که آخرمیشوم بازنده رفت

التماسش کردم وگفتم مروپیشم بمان

سربجنبانید وگفت شایدکه درآینده رفت

گفتمش، یک باردیگر هم بخوان فال مرا

کفت نمیدانی، که دیگربسته شدپرونده رفت

اشتباه کردم چنین زانو زدم برقامتش

اونمیخواهدبماندپیش یک درمانده رفت

s@rv

shereno.com/profile.php?=5531

کج مینشیندتاس من

ثبت شده درتاریخ یک دوشنبه16اردیبهشت 98بشماره سریال درسایت شعرنو

اینستا گرام

من راه خود گم کرده ام ، کمتربکن آواره ام

دل را به یغما برده ای، باذهن پاره پاره ام

دردفراقت میکشم ، اما تو غافل گشته ای

ازشورعشقم خسته ام ،کی میشودمن چاره ام

آسم بریدی بادلت، کشتی چنان احساس من

غم رابه دوشم کرده ای ، فریاد ازاین وسواس من

درتخته نرد روزگار، یک مُهره همرازم نشد

لعنت براین اقبال من ، کج مینشیند تاس من

کارم دراین دنیای زشت،تنهاشده دلواپسی

حال دل افسرده را، هرگز نمی پرسد کسی

درباغ خشک خاطرم، مثل مترسک مانده ام

وقتی انیس و مونسم ، تنها شده خارو خسی

s@rv

shereno.com/profile.php?=5531

خسته ی راه

ثبت شده درتاریخ دوشنبه 3 اردیبهشت 98 بشماره سریال درسایت شعرنو

اینستا گرام

خسته ام ، مثل درختی که چو اکبیر شده

ریشه اش دردل گِل مانده زمین گیر شده

شاخه خشکیده چنان برگ وبرش پوسیده

ازغم وغصه ی پاییز وخزان پیرشده

نخ نما گشته دلش موسم شادی وبهار

ذره ذره همچوشمع سوزدوتقطیرشده

مثل آن وصله ی عشقی که به تن چسبیده

می مکد شیره جان،آفت وتکثیر شده

هوس جام شرابی که شوم مست وخراب

چون فقط شعرمن غمزده تصویر شده

درمیخانه نبندید، شدم خسته ی راه

وای ازاین پیچ وخم کوچه که تقدیر شده

s@rv

shereno.com/profile.php?=5531


سره ازناسره

ثبت شده درتاریخ یکشنبه یکم اردیبهشت 98 بشماره سریال درسایت شعرنو

اینستاگرام

عمریست که درکارزمانه گره خوردیم

دانسته فریب سره ازناسره خوردیم

افزون شده درسینه فقط دردو ملالت

بدبختی وواماندگی ازساحره خوردیم

کوعشق ووصال؟ درپی یک لقمه ی نانیم

رسوای همه عالم واین خلق جهانیم

آلوده ی عشقیم ونداریم خبر ازخود

باسیل غم وغصه به هرسویی روانیم

غافل که چودیوانه فقط باده پرستیم

چون قاپ قمارخانه شدیم آلت دستیم

افسرده ودرمانده ایم وطعمه ی هردام

خودکرده همینیم وهمین بوده وهستیم

s@rv

shereno.com/profile.php?=5531