سروناز

اشعارکریم لقمانی

سروناز

اشعارکریم لقمانی

اسیرذهن خودشدم

ثبت شده درتاریخ یکشنبه25فروردین98 بشماره سریال درسیایت شعرنو

اینستاگرام

بی تومراچه میشودهمیشه آغوش تبم

روزمراگرفته ای ، تاکه شودشام شبم

خمودوخستگی دگر، خیمه زده به جان من

کی بتوان رها شود ، این تنِ ناتوان من

صدای ناله های شب گرفته رونق سحر

کسی دراین خرابه ها ندارد ازدلی خبر

مرابجرم عاشقی به دارِ غم کشیده اند

که لذت ازشکنجه ها وُ دردمن چشیده اند

بیاکه گم شدم چنان ، دراین زمانه همچنان

چکیده شدتمام من، غریب ونامِ بی نشان

دوباره واژه های تلخ، نشسته برنُک قلم

اسیرذهن خودشدم، خزان گرفته حاصلم

s@rv

shereno.com/profile.php?=5531


هیاهوکم بکن

ثبت شده درتاریخ پنجشنبه 22فروردین 98بشماره سریال درسایت شعرنو

اینستاگرام

مرا درگوشه ی آغوش گرم خود کمی جاکن

برای بوسه ای دیگر مگو صبرو تمنا کن

به امید وصالت کوچه هارا خسته طی کردم

بیا بگشا به روی من ، درقلبت کمی وا کن

من و این دردپنهانی، که دردامان خوددارم

مروازپیش من دیگر، مراغمگین وتنها کن

مگو درکوچه و بازار ، همه حال مرا دانند

هیاهوکم بکن جانا، دوباره عشق ورسواکن

دلم گم کرده ام پیشت، شودله زیر پاهایت

نمی بیند دوچشمانم ، مگو بنشین وپیدا کن

اگرعاشق نمی باشی ، دلت جای دگر باشد

تظاهرکن میان جمع، وعشقت را هویدا کن

s@rv

shereno.com/profile.php?=5531


قبرخاموش

ثبت شده درتاریخ یکشنبه11فروردین 98 بشماره سریال درسایت شعرنو

تو میدانی منم مرغی شکسته بال وکوپالم

قفس زندان من گشته گرفته شادی وحالم

نه راه رفتنی باشد نه ماندن را تحمل است

درختی بی ثمر گشتم شبیه میوه ی کالم

صدایم کن که برهردرد بی درمان دوا باشد

سرت برسینه ام بگذار نفسهایت شفا باشد

فراری میدهی غمها کمی باشی کنار من

درآغوشت کنم مستی چرا جورو جفا باشد

بیا امشب مرا ازسیل دردو غم فراری کن

نباشد فرصتی دیگربمان پیشم تو یاری کن

اگرباورنداری عشق دیرینم ، توبعدازمن

مشین برقبر خاموشم برایم سوگواری کن

s@rv

shereno.com/profile.php?=5531

باران وسیل

ثبت شده درتاریخ پنجشنبه 8فروردین 98 بشماره سریال درسایت شعرنو

اینستاگرام

بس کن ای باران مزن برپیکرسردم دگر

چونکه خیس ازبارسنگین توپردردم دگر

نخ نما گشته دلم ازبارش  وسیلاب تو

تاروپودم راشکستی توبه من کردم دگر

گم شدم، گم کرده ام عشق وامید زندگی

زیر انبار گل و لایت کجا گردم دکر

بس کن ازباریدنت داروندارم رفته است

خاروخس گشتم اسیرومات ودلسردم دگر

آنچنان آواره ازخان و دیارم کرده ای

مثل گمنامی غریب شهروشبگردم دگر

گرپریشانی ببار! تاغرق خود گردم ولی

باغرورم سربه تعظیم توآوردم دگر

s@rv

shereno.com/profile.php?=5531
دروصف حال  وهوای هموطنان عزیزمان درسیل شیراز

عشق بیمار

ثبت شده درتاریخ سه شنبه 6 فروردین 98 بشماره سریال درسایت شعرنو

چنان حیران وسرگردان، دراین دنیا گرفتارم

که میچرخم به دورخود، مثال چرخ پرگارم

همه گویند که جرم عاشقی تنهافقط مرگ است

عجب حال وهوایی  همچو دیوانه به سردارم

گناه این دل رسوا چه میباشد ، کسی داند

چرا قاضی نشسته بشنود ازعجزو انکارم

کجای عدل و انصافی نوشته عاشقی جرم است

که درهرصبح وشب  درانتظار چوبه ی دارم

بگومحکم ببندند چوب اعدامم که خوش باشد

خداداند، که محکوم ازفریب و مکر دلدارم

چنان ذهنم پکر گشته برای لحظه ای مستی

ندانستم اسیر حقه ها با عشقی بیمارم

s@rv

shereno.com/profile.php?=5531


کجای قصه بودم

ثبت شده درتاریخ دوشنبه5فروردین 98 بشماره سریال درسایت شعر نو

اینستاگرام

درسکوت مطلق این عشق سردوبی وفایی

خسته گردیدم دگر زیرا نه شوری ونوایی

مهرونازِ عشق بغیرازیک هوس چیزی نباشد

آنکه باتزویر،هرآغوشی فقط کرده گدایی

من کجای قصه بودم نازواطوارش خریدم

دستهایش راگرفتم بس که نالیدازجدایی

بی پناهی پیشه کردتاغرق غمهایش نشینم

غافل اومعتاد شهوت بودنه یک حس خدایی

آن چنان آبستن دردم ازاین نامردمی ها

روزِ مجهول من و شبهای تلخ آشنایی

مثل اسب سرکشی گشتم که بی تاب وتوانم

بشکنید این قفل اسطبلم شوم صحرارهایی

ای فلک کمتربچرخان چرخ گردونت برایم

چونکه میدانم همیشه سازرسوایی سرایی

s@rv

shereno.com/profile.php?=5531

تولدمبارک

ثبت شده درتاریخ شنبه 3فروردین 98 بشماره سریال درسایت شعرنو

اینستاگرام

ندانم که بانو ، تودیگرچه هستی

که عمرت گذاشتی ، بپایم نشستی

فقط دردو رنجم ، تحمل نمودی

چه پیمان سختی ، تو بامن ببستی

همیشه وجودت، برایم حرم بود

دوچشم قشنگت ، امیددلم بود

خداراگواهم ، که هرکاری کردم

فدای وجودت ، ولی خیلی کم بود

رسیدروزموعود ، که یک واژه جویم

وموی سپیدت ، دوباره ببویم

ببوسم دودستت، به پاس محبت

تولد مبارک  ،عزیز جان بگویم

s@rv

shereno.com/profile.php?=5531