سروناز

اشعارکریم لقمانی

سروناز

اشعارکریم لقمانی

نباشدچاره

ثبت شده درتاریخ سه شنبه 25 دیماه 97 بشماره سریال درسایت شعرنو - اینستاگرام

مرادریاب که دراین کلبه تنهایی زمین گیرم

دمادم غصه میبارم ازاین افسرده گی سیرم

بزن مرهم به زخم دل ، که حالم را نمیدانم

همیشه مستی ومستی چگونه بوده تقدیرم

چودلقک،آلتِ یک عشق بی پروا وخندانم

شدم بازیچه ی مردم، کنندهرروزه تکفیرم

چنانی تشنه ی عشقم دراین دریای خشکیده

که پارومیزنم برگل ، زنادانی وتدبیرم

کسی حال دل مجنونِ این ساحل نمی پرسد

شب وروزم شده یکسان نباشدروبه تغیرم

چودیوانه به گردشمع بی پروانه میگردم

مکن تفسیر دردمن، نباشد چاره تقصیرم

s@rv

shereno.com/profile.php?id=5531

برمن ببار

ثبت شده درتاریخ چهارشنبه19دیماه97بشماره سریال درسایت شعرنو

اینستاگرام

غافل شدم ازحال خود،پستوی غم پنهان شدم

حالی نمی پرسد کسی،بازیچه ی رندان شدم

دست دعادارم ولی، دیگرکجاحاجت شود

وقتی به جرم عاشقی ، محکوم این زندان شدم

میترسم ازاقرارعشق، دل را به رسوایی برد

مانندتوپی بی هدف ، من درخودم غلتان شدم

فریاد دردم تا سماء ، اما که میفهمد سخن

گشتم چوآهن پاره ای ، له زیر این سندان شدم

همچون فقیر کوچه ها، آواره ام با سایه ام

درخودفرورفتم چنان، بی تاب وسرگردان شدم

میترسم ازچشمان خود، دیوانه گی سرداده ام

برمن ببارای آسمان، چون تشنه ی باران شدم

s@rv

Shereno.com/perofile.php?id=5531

ریشه جان دارد هنوزم

ثبت شده درتاریخ یکشنبه 16دیماه 97 بشماره سریال درسایت شعرنو

اینستا گرام

نقطه چین کن نام من را تاندانندکیستم

همچوپروانه کنارشمع سوزان زیستم

غرق گردیدم میان خاطرات تلخ خود

گم شدم درعاشقی، دیگرندانم چیستم

سیل میبارد به روی گونه های سرد من

ساحلی خشکیده ام، ماننددریا نیستم

گاه میرقصم گهی خندان وگه دیوانه ام

خسته ام ، ازبی وفاییهاچنین بگریستم

سروبودم ، تاشکستم پرپرم کردند ولی

ریشه جان داردهنوزم، مانده این تندیستم

توده ی بدخیم عشقی دردلم جاداده ام

گرچه میسوزم چوپروانه ولی می ایستم

s@rv

Shereno.com/perofile.php?id=5531

بیا که گم شدم

ثبت شده درتاریخ سه شنبه 11دیماه 97 بشماره سریال درسایت شعرنو

اینستاگرام

بی تومراچه میشود ، این همه آغوش تبم

روزمرا گرفته ای ، تا که شودشام شبم

خمودوخستگی چنان ، خیمه زده به جان من

کی بتوان رها شود ، این دل نا توان من

چراغ عاشقی چرا خموش و بی اثر شده

دل غمین عاشقان دوباره خون جگر شده

صدای ناله های شب گرفته رونق سحر

کسی دراین خرابه هانگیردازکسی خبر

بیاکه گم شدم دگر،دراین زمانه همچنان

چکیده شد تمام من غریب ونام بی نشان

s@rv

Shereno.com/perofile.php?id=5531

'گشتیم مثل دیوانه

ثبت شده درتاریخ دوشنبه10/10/97 بشماره سریال درسایت شعرنو

اینستاگرام

کنارعشق بی حاصل ، همیشه مست رویاییم

ولی غافل شدیم ازخود ، نمیدانیم که رسواییم

سکوت کوچه وبازار ، برایم سخت ودلگیر است

که بادل هردو تنهایی، نشستیم غرق نجواییم

صدای خسته گی هایم، کسی باورنمیدارد

گره خوردیم درون خود، که بی همراه وتنهاییم

دوباره خاطرات تلخ، شده مهمان شادیها

تحمل میکنیم غمها، ولیکن رو به حاشاییم

چه بی معنا شده عشقی ، که چون آتش بسوزاند

چنان غافل شدیم ازخود، اسیر دوزدنیاییم

ادامه میدهم راهم ، دراین زندان نمی مانم

که گشتیم مثل دیوانه ، امید صبح فرداییم

s@rv

Shereno.com/profile.php?id=5532


کورفیقان؟

ثبت شده درتاریخ یکشنبه2دیماه 97 بشماره سریال درسایت شعرنو

اینستاگرام

ببارباران  که ازسردی وبی مهری بریدم من

   تومرهم باش، ازاین نامردی دنیا چکیدم من

بزن نم نم به روی گونه باران خیس خیسم کن

نرقصانم، برای عشق بی حاصل دویدم من

بزن باران دراین ایام غم وهجران فراوان است

که حسرت میخورم،ازناجوانمردان خمیدم من

همه با هم غریبه، کورفیقان، عاشقی مرده

چنان آلوده ی زخمیم، که دردآن کشیدم من

ببارباران تهی گردم، دراین پاییز بی رونق

بهارعاشقی  بی رنگ، و طعم آن چشیدم من

چوزندانی شدیم، دریک قفس باهم گلاویزیم

که با این نا به سامانی ، به پایانش رسیدم من

s@rv

shereno.com/profile.php?=5531