ثبت شده درتاریخ جمعه 2شهریور97بشماره سریال درسایت شعرنو
اینستا گرام
فکرمیکردم که اوتنهاهم آغوش من است
کی بدانستم فقط غم بار بردوش من است
مست بودم من ، اسیرعشق بی بنیاداو
تازه فهمیدم که غصه بازتن پوش من است
رازها میگفت برایم تا که خام اوشدم
لقمه ی چربی برای وقت شام اوشدم
عشق راباورنمودم بی خیال حیله ها
خام بودم ! برخلافش تن فروش اوشدم
حال او دارد برای دیگری تب میکند
گرم آغوشی دگر هرصبح راشب میکند
غرق گشتم من ، میان خاطرات مرده ام
عاقبت هم عشق را بی دین ومکتب میکند
s@rv
shereno.com/profile.php?id=5531