سروناز

اشعارکریم لقمانی

سروناز

اشعارکریم لقمانی

انتظار

موج دریا میزند شلاق برجانم

قایقم بشکسته  تنهایم

ساحل آرام است

انتظاری نیست درساحل

هم رهان دررقص وشادی دردل جنگل

بی خبرازمن

مست دررویای فردای دروغین

میسرایند شعردریاهابرای هم

وای برمن

دردل دریا

موج میجوشدوشب درراه

میبرد هردم مرا اینجا ویا آنجا

شایدهم به ساحل ها

انتظارم . شاید ساحلی باشد

وچشمی انتظارمن

s@rv

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد