سروناز

اشعارکریم لقمانی

سروناز

اشعارکریم لقمانی

زشت رو

بشکنم این آینه تارنگ رخسارم نبیند

زشتی این صورت خشکیده وزارم نبیند

اشک چون بارددرآن موج خروشانم نبیند

غم درون چهره آشفته از حالم نبیند

مادرم اززشتی رخسار من ماتم گرفته

میروم ازکوی اوتارنگ رخسارم نبیند

دورازاین کاشانه درحسرت نشینم

تا نوای ناله ها واشک چشمانم نبیند

s@rv

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد