تو که آمدی دوباره که کنی مرا ملامت
چه شود که من نباشم همه شب ورد کلامت غم بی کسی ندارم تو مرا اسیر کردی
به حقارتم گرفتی که نشینم سرراهت
به اسارتم گرفتی بروم دیار غربت
ز تو بی وفای سنگدل که شدم خواب وخیالت
s@rv