سروناز

اشعارکریم لقمانی

سروناز

اشعارکریم لقمانی

فرشته مهربانی مادر

مادرم امیدشب های سیاهم

مادرم ای عشق  پاک وباصفایم

ای نگین انگشتر این دست هایم

ای که تنهائی نشستی درکنار غصه هایم

ای که ازداغ برادر داغ دارد سینه هایت

در سیاهی ها نشینی تا نبینم اشکهایت

ازبرایم هم برادر بودی و من درکنارت

من که گم گشتم درون غصه هاوقصه هایت

ازغم همسر نداری طاقت این زندگانی

با همه آشفتگی تنها کنار من بمانی

من که از داغ برادر تاب تنهائی ندارم

ای که درسختی مرا هم سازهم آواز بودی

طاقت این اشک وغمهایت ندارم

غیرتو دیگر دراین دنیای فانی کس ندارم

گر بمانی پیش من دیگر تمنائی ندارم

چون نباشی جز فغان وناله ام کاری ندارم

سوختم زین دردو غمهای زمانه

بی تو گرمی نیست در این آشیانه

درکنار هم برادر با پدر درخواب هستند شادمانه

هردو رفتند این منم ماتم نشستم درکنارت کنج خانه

ازخدا خواهم که درپیشم بمانی

درغم وشادی کنار بسترسردم بخوانی

سربه دامانت نهم چون سالهای نوجوانی

قصه عشق جوانی با پدررا ازبرای من بخوانی

s@rv

نظرات 2 + ارسال نظر
سحر چهارشنبه 13 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 02:24 ب.ظ http://iran.forum.st

سلام
اگه دوست داشتی بیا با هم بنویسیم
جای شما توی جمع ما خیلی خالیه.

سوگل چهارشنبه 13 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 02:35 ب.ظ http://www.sogoli8.blogfa.com

سلام
چه بگویم که فقط محو تماشای مادرم

وای خدا چه شعری
چه راحت اینبار گریستم
با این موزیک زیبا و شعر زیباترت
ممنون کریم عزیز
خیلی زیبا بود خیلی
امیدورام خدا مادرت و همیشه حفظ کنه و به این مادر تبریک باید گفت با وجود پسری پر احساس چون شما
موفق باشی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد