سروناز

اشعارکریم لقمانی

سروناز

اشعارکریم لقمانی

دل مُرده

ای آسمان خون گریه کن داغ پدرازیادرفت

بشکسته دل راچاره کن چون زندگی بربادرفت

اورفت تابادیگران سوگ پدربرپا کنم

خود باسُروروخوش دلی بی غم ازاین بازاررفت

دردیده گان ناکسان ناچیزونامحرم شدم

تا درسیاهی گم شدم باخنده و دلشاد رفت

درهجر او پژمرده ام دراین سرا افسرده ام

بیمارو نالان چون شدم آهسته با اغیاررفت

تا کی غم هجران خورم بادرد هم پیمان شوم

دانست من غم دیده ام با دیده گانی شاد رفت

من عاشقی دیوانه ام دردام او افتاده ام

براشک من خندیدُ چون بیگانه با صیادرفت

بینم که روزی آیدو بشکسته دل دروا کند

اما چه سود آید که او ؟ دل مرده بافریادرفت

s@rv

نظرات 3 + ارسال نظر
محمد نیک زاده شنبه 7 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 01:00 ق.ظ

کریم جان سلام
من وبلاگ شما رو ندیده بودم
لذت بردم مرحبا به این ذوق و سلیقه
با اجازتون من هم لینک شما رو گذاشتم
پیروز باشید

س. موسوی شنبه 7 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 11:30 ق.ظ http://lalehentezar.blogfa.com

سلام جناب لقمانی. مطالب وبلاگتان بسیار زیبا بود. همیشه موفق و پیروز باشید و خدانگهدار.

کامران قائم مقامی یکشنبه 8 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 05:44 ب.ظ http://corona-losses.blogfa.com

سلام آقای لقمانی عزیز. من شما رو لینک میکنم
همیشه شاد و موفق باشید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد