سروناز

اشعارکریم لقمانی

سروناز

اشعارکریم لقمانی

توباشی پیش من

میشود یکبار دیگر باتو بودن ؟

درمیان غصه ها شادی نمودن؟

میشود ازاین پریشانی گذشت ؟

درکنار شادمانی ها نشست؟

میشود اما  نمیدانم چرا

روزگار ماست بی مهرو وفا

جای تو غمها نشسته پیش ما

تا نباشد روشنی برکام ما

میتوان خندید بر دنیای خود ؟

یا براین تاریکی شبهای خود؟

میشود دریک بهار بیقرار ؟

خاروخس آزاد گردد دربهار؟

میشود اما ندیدم من بهار

تا بروید این گل خشکیده خار

میتوان با خنده غمها راربود ؟

یا درون قصه پنهانش نمود؟

می شودچون طفل بازیگوش بود ؟

درخیال کودکی مدهوش بود؟

میتوان اما جوانی چون رسد

خاطرات کودکی پایان رسد

می شود این اشک سینه سوزمن ؟

مرحمی باشد برای عشق من؟

میشود اما تو باشی پیش من

گر نباشی کس نباشد یار من

s@rv

گیسوی توراباد به هرسو بکشاند  -برسینه مهتاب نگاهت بنشاند
گل رقصدو بلبل به تمنای وصالت -  برشاخه امید وفای تو بماند

s@rv

نظرات 2 + ارسال نظر
علی رضا دوشنبه 23 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 07:05 ب.ظ

سلام
وبلاگ خوبی بود من برای اولین بار بود که اینجا سر زدم ولی خیلی خوشم اومد مخصوصا از شعری که برای همسرتون سروده بودین
دلشادی خرمی با طول عمر زیاد رو از خدا برای شما وهمسرتون خواستارم
علی رضا تنها ترین تنها

ابوالقاسم حیدری پنج‌شنبه 26 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 07:41 ب.ظ http://www.javedanehha.blogfa.com

با سلام خدمت استاد عزیزم جناب لقمانی


ازین که به بنده لطف دارید ممنونم باز خواندم ولذت بردم
در بهمن ماه انشالله برای مراسم شعر خوانی اعضای سایت شما رو ببینم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد