ساعتها ثانیه دارند
اما ثانیه ها برایم دقیقه است
دقیقه ها ساعتها طول میکشد
ومن درانتظار دیدن رویت ایستاده ام
اما چرا ؟
ثانیه ها ثانیه نیست . ساعت است ؟
اگرثانیه ساعت بود باید سالها درانتظار بمانم
برای دیدن روی تو
من که توان انتظار حتی لحظه ها راندارم
چگونه سالها درانتظار بمانم ؟
ای کاش ثانیه ها همان ثانیه بود !!!
s@rv
درود
تا فرصتی نو و شعری نو
بدرود
سلام خسته نباشی
ممنونم که هنوزم وبلاگ ناچیز من و قابل میدونی که بیای
خودتونم خوب میدونین که نوشته های شما همیشه اشک من و در میاره
برا همینم نوشت بودی امیدوارم اشکت در نیاد
مرسی خیلی عالی مثل همیشه
موفق و موید باشید
ممنونم از نظراتتون .
وبلاگ خیلی خوبی دارید فقط یکم شلوغه.
لینکتونو تو وبلاگم میزارم
اگهع شما هکم بزارید ممنون میشم
سلام
هم استانی سلام . من شیرازیم که از قبیله خویش بیشتر اوقات سال دورم .
انتخاب سروتان بجاست یاد سروستان و ان خیابان زیبا بخیر . اشعارتان زیباست . شاد باشید
سلیقتون گرفت .در google مرقوم بفرمایید
ای نگین پارس ای شیراز من .ای همه شور ونوا در ساز من
در خافظیه هم خوانده ام . شاد باشید
سلام بر استاد گل
دوباره سر زدم به وبلاگتون بازم می یام
راستش دیگه تو سایت شعر نو شعر نمی گذارم
ولی خوب که وبلاگ دارین و می تونم اشعارشمارو بخونم
سلام دوست عزیز
از بچه های سایت شعر نو هستم .
وبلاگتون خیلی عالیه . دلم می خواد بلاگی هم از آثار هم با خبر بشیم . . . منتظرت هستم
سلام جناب لقمانی
شرمنده فرمودید.اختیار جان بنده نیز دست شماست.اما در مورد مطالبی که فرمودید با توجه به دانش و تبحر شما در شعر بنده نه ادعایی دارم و نه جسارت راهنمایی به سر کار!تنها نظر ناقص خود را بیان میکنم.
-در مورد اول باید عرض کنم با توجه به گذشت زمان و تغییر زمان وگذار از جامعه فیودالی و صنعتی و مدرن به پست مدرن طبعا تفکرات و نیازهای جامعه نیز تغییر میکند.نیازهای انسانی و به تبع ان تفکرات جامعه رو به جلو تغییر میکند.با توجه به افزایش سطح اگاهی مردم و تکراری شدن تعابیر در شعر کهن فارسی نیاز به تغییر تعابیرَِِِوتفکرات و واژه ها و سپردن درک به خواننده به شدت احساس می شود پس بعنوان مثال به جای گیسوی بلند سیاه بهتر است بنویسیم یلدای مویت یا به جای گریستن بگوییم قرمزی پلکم و الخ که این تعابیر ضمن تازگی ذهن خواننده را نیز در گیر میکند!حتی برخی نو پردازان اذعان به حذف موصوف و مضاف از ترکیبات دارند مثلا
گم شدم در یلدایت!
اما در مورد شعر کهن و نو منظور من بیشتر بر واژه ها ی نوِ
تفکر نو و نگاه تازه میباشد گر جه قالبهای عروضی و تنگنای قافیه گاهی شاع را مجبور به استفاده از لغاتی خاص و تکراری می کند ولی هنوز هم می توان در ان قالبها مصایب و نیازها و تفکرات نو و امروزی جامعه را بیان کرد.من به نگاه نو به اشیا اعتقاد دارم.
به داستان گویی در شعر چندان اعتقادی ندارم و معتقدم شعر باید مثل پازلی به خواننده تصاویر مبهم ولی قابل فهم ارایه کند
تا خواننده در پایان از درک ان لذت ببرد.
امیدوارم به بخشی از فرمایشات شما در حد بضاعت خود پاسخ داده باشم.جناب لقمانی من مهندس شیمی هستم و بیشتر با اهن سر و کار دارم اگر زبانم تلخ است به بزرگواری خویش ببخشید.
مرا از راهنماییهای خود محروم نفرمایید.
با عرض ادب و ارادت
سلام دوست عزیزم
بابت لطفتون بی نهایت سپاسگذارم .
متاسفانه جو سایت شعر نو رو هم مدیر محترم با تایم گذاری روی انتشار اشعار کمی آلوده کرده . ای کاش بتونیم به نحوی اعتراض کنیم . واقعن راهی نیست ؟ بچه ها با مدیر سایت صحبت کردن ؟
باسپاس فراوان استاد عزیز :
@};-@};-@};-@};-
به هیچ کس نگفتم به شما می گویم از نگذاشتن شعر در سایت راضی ترم از گذاشتن شعر زیرا من داشتم کامنتهای آخرین شعرم را جواب می دادم سیستمم قطع شد و ارر می داد نیم ساعت بعد آمدم دیدم یکی از شعرهای شعرا که مدنظرم بود به شعرش سر بزنم نجومی ۳۰ تا به بازدیدش اضافه شد گفتم چه خوب کلی از شاعران عزیز الان ان هستند رفتم به صفحه شعر بنده خدا دیدم فقط ۱۳ نفر از شاعرها ورد به شعر ایشان داشته اند با اینکه آمار بالای ۶۰ نفر بازدید نشان می دهد شما بگوید در محیط تقلب آزرده نمی شوید
دلیل دوم :
مقاله شعر پست مدرن مرا که از استاد عزیز و دوست جناب آقای سید مهدی موسوی بود برای سایت ارسال کردم انهم بخاطر ارتباط با آخرین شعرم مدیر سایت آنرا به بهانه ی طولانی بودن ممنوع کرد
شما بجای من باشید چه می کنید
سلام اقا کریم
ممنونم از حضور سبزت
خوشحالم کردی
چشم تو اپ های بعدیم به اون مطلبی هم که فرمودید دقت میکنم
بازم ممنونم
موفق باشید
غریبه
تنها به این دنیا فقط میخوام بخونم غریبه
از این هوا باید که برم یا بمونم غریبه
ترسی ندارم از خطر می رم به هر کجا که بخوای
اینو بدونه هر کسی چون مهربونم غریبه
روزی اگه دل بشکنه پر از نوای غم بشه
خوبی و شادی کم بشه دل نگرونم غریبه
پیدا نمیشه آشنا میون ما تو این زمون
بازم دوباره هم صدای آسمونم غریبه
هر کی نشونه ای داره تو شهر بی نام و نشون
تو شهر خوب عاشقا اون بی نشونم غریبه
ساده و بی رنگ و ریا مثال اون پس کوچه ها
تو را عشق و عاشقی بازم همونم غریبه
ترانه محمد فرامرزی
Stablebeliefs.parsiblog.com
Stablebeliefs@yahoo.com
اقای لقمانی عزیز بسیار خوشحالم که منهم ادرس وبلاگ شما رو پیدا کردم که بهتون سربزنم واین باعث خوشحالیم شد وشمارولینک میکنم در وبلاگم اگه مایل باشید روزانه نوشته های منو در انجمن خودم میتونید ببینید وادرسش اینه
صدای اندیشه ی مانا
http://sedayeandishehmana.findtalk.net/forum.htm
خوشحال میشم از اشعار زیبا و دلنوشته های دوست داشتنی شما هم در انجمن بهره مند بشم چه من چه دیگر دوستان عضو در انجمن
دوستان خوبی از شعرنو هم در اونجا عضو شدند وحضور شما هم بسیار دلپذیر خواهد بود
شاد ومانا باشید
سلام جناب لقمانی عزیز
سلام امید خوب باشید و ممنونم از لینک .
شما منو بسیارشرمنده می فرمائید . بنده در مقام شاگردی واستادی , کوچکترین شاگرد شما هستم وشما همیشه استاد عزیز من هستید وبسیار محترم ودوست داشتنی
امید که همواره با تنی سالم وبا شادی وموفیت
در پناه خداوند منان موفق ومانا باشید
با دنیائی تشکر و مهر
با تقدیم احترام:
دوستدار شما :فرزانه شیدا
با افتخار لینکتون کردم
باز هم بهم سر بزنید
سلام
خوشخالم که سر زدید. شادی برای شما .
به خدا
سلام... وب قشنگیه... بهم بازم سر بزن!!!! ممنون از حضور گرمت
سلام دوست شاعرم
شعرهاتان زیباست.
موفق باشید
دوست خوبم آقا کریم عزیز
پوزش از اشتباه پیش آمده دوباره خدمت رسیدم که شاید بتوانم عرض ارادت و اصلاحیه ای بر خطای رفته داشته باشم.
سخن کوروش
korosh7042blogsky.com
پیروز و سبز باشید همچون بهار
در هجوم لحظه ها
گاهی صبر می کنم
گاهی به سرعت میدوم
و در آخر می ایستم
خسته می شوم
به ساعت نگاه می کنم
دوباه بد قولی کرد
اونیامد و من تنها
خانه مرا می خاند
به خانه میروم
اما شتابان بر می گردم
ساعت من اشتباه بود
استاد سلام من بی اجازه شما رو لینک کردم امیدوارم منو ببخشید