ثبت شده در تاریخ سه شنبه 20 مهر 1389 به شماره سریال 82984 در سایت شعرنو
******
گفتم توبوسه ای مرامهمان کن
ازخانه غم دگر مراپنهان کن
چون شمع شوم روشنی خانه تو
یکباربیا تو هم مراخندان کن
گفتاکه توخودمرهم غمها هستی
هرروزه درانتظارشبهاهستی
تاریک نباشم که توشمعم باشی
بهترکه توهم همیشه تنهاهستی
گفتم که شبی بیاوغمخوارم باش
یک لحظه انیس دل بیمارم باش
پروانه شوم به دورتومیگردم
امروزدگرگوش به گفتارم باش
گفتاکه توپروانه بی پرباشی
درمهرووفاازهمه بدترباشی
درمان نشودقصه ی تنهائی تو
هرگز نشوی عاقل وبدترباشی
گفتم چه کنم حرف توراگوش کنم
این غصه وغم دگر فراموش کنم
دیوانه شدم من که زبی مهری تو
توجام شراب من بشو نوش کنم
گفتازتودیوانه همیشه بهتر باشد
این قصه تو ازهمه بدترباشد
جزلاف گزاف که نداری سخنی
ازشکوه تودوگوش من کرباشد
s@rv
استاد جان یه کلاس وبلاگ نویسی بذاری استفاده می کنیم