سروناز

اشعارکریم لقمانی

سروناز

اشعارکریم لقمانی

تومشو مرحم او

ثبت شده در تاریخ دوشنبه 26 مهر 1389 به شماره سریال 83593 در سایت شعرنو 

*****

به کدام راه رودتانشودبیراهه

به کدامین سخنی گوش دهد

گشته اوهام همه خاطره اش

باخودش هم شده اوبیگانه

به چه دیواردگرتکیه کند

که چوآوارنباردبه سرش

به چه خنددکه زاری نشود

که دلش زخم زخاری نشود

چه بگوید به که گویدسخنش

که چه دردیست دلش

وچه آمدبه سرش

حاصلش چیست دراین کومه فقط تنهائی

به چه اندیشه کند

به چه پیوندزندریشه خود

نزندشاخ وبرش تیشه خود

چه بگویدکه تکراروتکرارشده

درمیان قفس تنگ گرفتارشده

شب نداردسحرش

عطش عشق ندارد دیگر

تومچین بال وپرش

اشک چشمش تومگیر

که چوسیلاب عیان گشته دراین گونه ی او

تومشومرحم او

گرطبیبی توبشومرهم درددل او

s@rv

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد