ثبت شده در تاریخ یکشنبه 19 دی 1389 به شماره سریال 115308 در سایت شعرنو
سایت شعرنا ب وانجمن ادبی آشیانه
**
این دل سودازده با من نباشدسازگار
روزوشب گشته برای دوری توبیقرار
جای پایم محوشددرلابه لای سایه ها
خنده برچیدازلبم با آتش این ناله ها
سوختم ازآتش سردت دگرخوارم مکن
بیش ازاین هم ملعبه درکوچه بازارم مکن
یاپروبالم شکن یا زین قفس آزادکن
یافراموشم بکن یاعشق را فریادکن
بس کن آزارم مکن،قصه بازارم مکن
درمیان جمع عشاقان توغم بارم مکن
ناله هایم باز درمان تن وجانم نشد
عشق توآخرحریف چشم گریانم نشد
دیگرازاین بی وفائی کم مرادیوانه کن
من که مستم کم دگرآواره ی میخانه کن
بازکن دررا کمی هم ناله هایم راببین
اینهمه با عشق سرگردان من تنهامشین
سلام جناب لقمانی عزیز
خیلی خوشحالم کردید
ممنون از لطفتون و شعر دلنشینتون
سلام بنده شاعر نیستم ولی از بیت سوختم از اتش سردت...خیلی موتاثرشدم موفق باشید