ثبت شده در تاریخ جمعه 24 دی 1389 به شماره سریال 115879 در سایت شعرنو
**
بی تو مهتابی نیست
ره شده سوت وخموش
همه جا تاروکبود
مرغ عشق درقفس اش زارونزار
با که اوگیرداُنس ؟
ماه پنهان پس ابر
سربرون کرده ازگوشه ی ابر
بانگاهی نگران
همچومن
اوخجل
ازتابیدن خود ،بی توبردشت ودمن
همچنان منتظر است
نورافشان نماید پاوقدمت
پس چرادیرشده آمدنت
تنگ شد بی تودگر این دل من
پیچ درپیچ شده خانه ی غم
کوچه خاموش شده
چون درآن نیست صدای پائی
بازهم میمانم ، تا صبح سحر
که به پایان برسد این هجران
تا بدان لحظه صدای قدمت
گرمی کوچه وُبازارشود
وبا آمدنت
باز این کوچه ی تاریک مهتاب دگر
که چه شیدا دل من
وچه رسوا شده غم
s@rv
سلام دوست گرامی
درود !افرین زیبا بود لذت بردم
با افتخار شمارو لیننک میکنم تا از سروده های شما من و دیگران استفاده کنیم
موفق باشید
احساستان پرشور
درود بر شما
ممنونم که استاد ارجمند به وبلاگ بنده سرزده و سرافرازم کرده
سربلند باشید و خدمت خانواده سلام برسانید