ثبت شده در تاریخ دوشنبه 16 اسفند 1389 به شماره سریال 122091 در سایت شعرنو
وسایت شعر ناب
**
دغدغه هایم پریشان
شعرها نا بالغ
قلم حیران ، دیوارخیال خیس
قندیل بسته ازیخی که ذره ذره آب میشود
در خاک گُم
کاش قندیلی بوددرغار
هربار قطره ای برجسمش افزون
تا ستونی گردد
استوار
مهتاب شعر مُرده درخسوف
خورشیدقافیه درکسوف
نگاه ، تشنه ی یک قطره باران
پنجره هامسدود
شیشه ها فولادی
لحظه های زردانتظار
دربهاری که میشودخزان دید
هرروز افکارم شخم میزنم
شعری روید
سبز میشود
خاروخسی بیش نیست
آن هم درآغوش باد
دستان پینه بسته ازسختی زمان
قلم مچاله بین انگشتان
بوم سرگردان
محوشده همه ی خاطرات پنهان
می خواهم آزادگردم
ازسوززمستان
شعشع تابستان
بهارمانده درآغوش خزان
ازبن بست های پرپیچ وخم این زندان
«شعر زلال» یعنی «زلال»، همین!
سلام بر شما تلاشگر عرصه های هنر و ادب و کمال
سپاس بیکران خالق عالم و عالمیان را که فرصتی دست داد تا دوباره مستفیض مقام و کلامتان بشویم .
با احترام فراوان بر نوشیدن چهار زلال از چهار زلالسرا که کلامشان بی ارتباط با تصاویری نیست دعوت هستید. شما نیز احساستان را در دو کلمه بیان فرمایید!
نقدتان را به گوش جان خریداریم.
www.sherezolal100.blogfa.com
سلام استاد
شبتون بخیر
بزرگواری از شما بزرگوارن است و بس..
با آرزوی توفیق در سفری که پیش رو دارید..
یاعلی.
سلام و دورود بر شما دوسنت خوبم استاد عزیزم جناب لقمانی بزرگوار مهربان امدوم تا انجام وظیفه کرده باشم و پیشاپیش عید سعید نوروز ار بر شما و خانواده بزرگوارتان تبریک می گویم
امید است تا همیشه سبز و شاد و سلامت باشید یا حق
[گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل]
جلوهء گلشن به باغ همچو نگاران رسیـــــد
و باز نسیم گوارای گیسوان مشک بوی بته های گلاب را با آهنگ موزون تکان میدهد تا با لالهء خوش عذار و نرگس و ریحان و گل های دشتی همزمان جوانه زنند و ترانه عشق را به گوش عشاق برسانند و آنگاه در چمنها و دشت و دمن طوفان برپا کنند
نوروزت پیشاپیش مبارک