ثبت شده در تاریخ سه شنبه 24 آبان 1390 به شماره سریال 150110 در سایت شعرنو
نقدوتحلیل این شعر توسط استادترکمان وخزائی عزیز دروبلاگ
http://shereyaran.blogsky.com/
**
هیهات هیهات ! احساسم درکوله باری دوش میکشَند
تادفنش کنند، وقیحانه با اوهام
وناله هائی درپشت آن ، سینه زنان
دلتنگشان هستم
اندوه گرفته چشمهایشان با تشویش
چه زارمیزنند ، مرده ندیده ها
شاید برای سنگینی این نعش کش احساس
که باریست بردوششان
پاهای غُل وُ زنجیربسته شان
چه امروزروان شده !
کاش احساسم بود ، تا برایشان اشک غم بریزد
تلوتلوخوران امتدادم نظاره میکنم
آن گوشه زمین گود میکنند ، آذین بستند !
برای خاک سپاری اش
تکفیر کنید ، نه خاک !
احساس کشتنی است نه خاک شدنی!
ریشه اش علفی سخت درانتهای وجودم برجاست
که درعمقتان ریشه دواند
عجب حلاوتی مانده درتنم ، آشفته بازاریست
سینه ها درد گرفته ! برسرمیزنند !
چه پریشان گشته این گیسوان رنگین کمان
وگونه های خیس شده ازسیاهی سرمه
خسته ام ازاین همه ریا
کاش بجای احساسم
خودم کول میکردند...
s@rv
گهی درخوابم وُگه گشته ام بیدار،شدم رسوادراین بازار
نه شعرم شعر گون باشد ، نمی خواهم شوم هوشیار
سلام!!!
بیت آخرتون خیلی قشنگ بود!!!!
من آپم!!!
خوشحال میشم سر بزنین!![گل]
سلام استاد لقمانی عزیز
دلم خیلی تنگ شده
اما نمی خوام دیگه بیام سایت
البته از کسی دلخور نیستم
اما حسش نیست دیگه
اومدم عرض ادبی کنم و برم
دوستتون دارم
شاگرد کوچک شما
سلام استاد
این کامنت کاملا خصوصیه وجز خواننده های وبلاگتون..بچه های سایت شعرنو..شعر ناب..شعریار//شهرشعر..کسی نباید بخونه..
ای روزگار..
میدونم استاد..
بعضی وقتها این گیرنده هه میگیره که باز استاد لقمانی دلشون تنگه ..دل یارشونم از سنگه..
بقیشم که حتما حفظ شدین..
واسه همین میام شاید یه چرت و پرتی ببخشید یه مطلبی بنویسم شاید خنده به لبای استاد بیاد
که میدونم و شنیدم شما هم مثل من یه عادت بد دارین..
واسه من یکی که بعضی وقتها شدیدا رنجم میده..
اینکه جزخودم هیچ کی رو نذاتشم چهره ای جز دولب خندون ازم داشته باشه..
آقای خزایی رو هم که در تماسین شاهد میگریم..
شرط همون کله پاچه ای که قراره بادوستان خونه ی استادترکمان بخورین و آخ که ین شب عیدی نزدیکای حرم به خانم عرب میخواستم بگم ولی روم نشد گفتم الان با خودشون میگن این زهره قاطی داره ولی شیطونه میگفت برو تنهایی بشین یه کله پاچه بزن با سیرابی اضافه..
آره دیگه استاد ماکه مثل جوونای الان سوسول نیستیم بریم پیتزا و اسنک و ..
والله..!
خلاصه استاد ترکمان که از اقای خزایی شنیده بودن که توی جلسات از دیوار صدا میاد از شطحیات نه..
ما هم که بچه ی خوب..
ای روزگار..
فعلا همین ها..
بازم با یه عالمه آرزوهای خوب.
یاعلی.
سلام استاد
سایت خوبی دارید . تبریک میگم /.
دوباره سلام استاد خوبم جناب لقمانی
همین الانه از شهرستان رسیدم..
دورروزی نبودم خونه..
انشاال..جواب کامنت و ایمیلتون رو میفرستم..
فعلا همین ها..
بفرمایید چایی..
ای روزگار..
سلام استاد
ایمیلتونو چک کنید..ممنون.
سلام و سپاس دوست عزیز اشعار زیبا و با احساسی می سرایید دست مریزاد.با دو شعر سپید دعوتید.آواره ام 1و2 .
سلام وعرض ادب
ممونو ازحضورتان
متاسفانه نتوانستم وبلاگتان باز کنم چون آدرس آنرا کامل ننوشته بودید
شادوموفق باشید
سلام ....با یک شعر طنز سیاسی با عنوان ((شغل آبرومند)) آپ هستم.....منتظر نظرات ارزشمندتون هستم....موفق باشید
سلام و عرض ادب و با عرض شرمندگی بابت تاخیر در ایمیلتونو چک کنید استاد..
بازم شرمندتون!
یاعلی.
سلام استاد لقمانی عزیز.
دست بوسم
خوبین ان شاءالله؟
همیشه شعراتون برام یه حادثه ی تازه ست که اتفاق می افته.
خیلی مخلصتم خیلی به شما و شعراتون علاقه مندم.
موفق باشید
بزنید خصوصی:
میگم استاد شما خبری از استادلقمانی ندارین احیانا؟
آخه این روزا فک کنم شاید از دست شاگردشون ناراحت باشن که ای روزگار بشکنه دستت که مارو این هفته چرخوندی و نذاشتی به اینترنتمون برسیم..
هی..
سلام و عرض ادب استادلقمانی
ببخشید توی راه بودم داشتم با خودم حرف میزدما..دیدم زودی رسیدم خونه ی شما..
خوب هستین انشاال..؟
خونواده؟
نوه ها ..؟
همسایه ها..
شیراز علیایی ها
سفلائیا..؟
سلام مجدد جناب لقمانی عزیز.........
مدیر شعرنو شما هستید ؟؟؟ چرا شعر سیاسی من تایید نشده؟؟
سلام بر استاد مهربانیها
فرا رسیدن محرم رو تسلیت میگم
خدا نکنه هیچوقت خسته باشین ......
" زیباترین آرامشها رو در پناه خدا براتون آرزو میکنم "
سلام استاد
فک کنم الان که دارم این پیام رو مینویسم شما خواب باشین
یا ازکجا معلوم زودتر از من بیدار نشده باشین..
ولی خب استاد کامنتتون رو خوندم..میبینم که همچنان استادلقمانی از دست ما ناراحتن..هی!
ولی خب استاد من باب شعراتون من همون موقع توی دوتا ایمیل آخرش شعر کامل شده ش رو واستون فرستادم..
ولی فک کنم چون توی wordاول نوشتم بعد کپی کردم و میدونین که صفحات یاهو میل هم تا یه حدی پذیرش کاراکتر داده شاید خودبه خود حذف شده باشه..
من باب نقد هم و جسارتی که توی دست بردن بعضی از سطور بود و البته جدیدا به این نتیجه رسیدم که حتی اگر بخوایم یک حرف رو عوض کنیم طوری که مفهوم و معنایی که شاعر بخواد برسونه عوض شه حتی با جابجایی یه حرف ما حق اینکارو نداریم..
برای همین بازم عذرمیخوام که همچین جسارتی کردم استاد..
البته این یه نتیجه گیری کلیه و با یه صحبتی که یکی دوتا از اساتید توی جلسه ای داشتند و تائیدی که کردن واقعا به این نتیجه رسیدم...
هرچند که هنوز هم با این نقدهای تحلیلی خشک و خالی که فقط میان روخونی شعر میکنن و میگن اینجاش شاعرانگیش کمه و اینجاش زیاد و اینجاش اینو میگه و اونجاش اون زیاد موافق نیستم..
چون اینا هیچ کدوم به حال خراب شعرهای ما کمک چندانی نمیکنه..
فعلا همین ها استاد..
با اجازتون من برم دیگه..دارم میرم چناران..شهرستان..شاید شب همونجا بمونم..
اونجا هم که دیگه شرمنده ی استادلقمانی دسترسی به نت ندارم..
ای روزگار..
شاگرد همیشه کوچیک و درخدمت استادلقمانی:شطحیات.
سلام استاد
من دوباره اومدم..
ببخشید که چناران سوغاتی درست و حسابی نداره ها..
سلام استاد لقمانی عزیز
امروز بخت یار شد . تونستم . خدمت برسم عرض ادبی داشته باشم . سایت قشنگی دارید . بعدا جهت شعر هاتون و دلتنگی هاتون عرض ادب خواهم داشت .
سلام اقای لقمانی عزیز
خیلی ممنونم از اینکه به وبلاگم سری زدید و نکاتی را هم فرمودید طبق خواسته ی جنابعالی اصلاح کردم عزیز.
مورد بعد برای والده ی شما ارزوی سلامتی را دارم .
مورد بعدی ممنونم از اینکه در وبتان لینکم کردید بنده هم با اجازت وبتان را لینک کردم.
مورد پایانی سروده ی تقدیمی بنده را در وبلاگت پیدا نکردم قصد ندارید در وبتان پخش کنید و بی جواب بمونه .
مورد نهایی از همراهیت ممنونم اگر فرصت شد به دیدارت شیراز خواهم اومد.
ممنونم از همه چیز