ثبت شده درتاریخ جمعه11مرداد1392به شماره سریال256305 درسایت شعرنو
سایتهای : شعر 2- شعرناب
پرسه میزنم درکوچه های گنگ !
باخیالی خسته
که باردارِ رویاهای کال است هنوز
تکیه میکنم برسایه ام
تسکین دهم کمی
باری که بردوش کفشهایم نشسته
گاه قوزمیکنم دستان
تا آرامش گیرد سرم برکف بالش استخوانی
میدوزم چشمها به آسمان
مینگرم به عبورحرکت زمان
میان امواج عجول ثانیه ها
لیزمیخوردذهنم
بسوی بی تفاوتی های سرنوشت
وتصویرهای پوسیده ای که متلاشی کرده
نفس آدمیت را
بازمیگردم آرام آرام
شانه میکنم رویای تخیلی دیروز
که امروزم ، بلعیده
فردارا مرور میکنم
شایدتماشاخانه ی تماشائی ترباشد!!
**==**==**
هزار شانه گرفتم
که شانه کنم ژولیده گی هایم
ولی چنان پریشان است
شانه شکست وغم بجامانده
s@rv
کسب درآمد از سایت و وبلاگ شخصی از تک تک بازدید های خود با قرار دادن یک کد ساده درآمد کسب کنید. در این سیستم هیچ بنری و یا لینکی در سایت شما نمایش داده نمیشود و بازدید کننده گان هنگامی که به سایت شما وارد شوند یک صفحه پاپ آپ باز شده و شما از بازدید کننده گان کسب درآمد میکنید .
پس هرچه سریع تر عضو شوید
با روزی 500 بازدید میتوانید 1000 تو مان در آمد داشته باشید پس ثبت نام کنید و یک بازدید هم از دست ندهید
سلام وبلاگ قشنگی دارین.. :)
ممنون میشم به انجمنم سری بزنید و توش عضو شین http://www.forum.no1-phone.ir
:)
درود استاد
صرف وقت با ارزشتان برای من ، صرف حوصله و تحملتان در برابر این سوالهای من ، مهربانیتان در پاسخ گفتن ، اعتماد کردن و شماره دادن، بازم بگم استاد....؟! اینها هدیه های با ارزش شما هستند که من از پس سپاسگزاریشون هیچ وقت بر نمیام
بی صبرانه منتظر دیدار تمامی عزیزان هستم[گل]"
تسکین دهم کمی
باری که بردوش کفشهایم نشسته ......
بسیار دلنشین بود مهربان
در قلب سوره ی آب
یا / سین را سر میبرم یا شین آخر نامت را .
من که ضامن اوقاتِ تلخی باران نیستم
من تنها نسبم میرسد به یک ضامن چاقو
که دستهاش را میبرد لب حوضی
که داشت میشست شاعری را توی خودش
کلمهای بیشتر کمتر جا میگذاشت
....
سلام هم قبیله
به روزم
در زمزمه های شب یلدا
منتظرت هستم
میآیی؟
سلام جناب لقمانی عزیز
چه میکنید آقا با زحمت های ما؟
من دیروز و امروز تماس با خط خانم زارعی گرفتم اما خط ایشون خاموش بود
انشاالله برای چهارشنبه هفته آینده شیرازم البته به قید حیات
امیدوارم سعادت دیدار شما و دوستان رو داشته باشم
تو به افتادن من در خیابان خندیدی...
و من...
تمام حواسم به مردم شهر بود،
که عاشق خنده ات نشوند....
سلام وهزاران درود
زیبا وعمیق
احسنت
قلمتون جاری و جاوید استاد
سلام استاد چقدر براتون زحمت درست کردم
ممنونم از همه محبت هاتون
راستش استاد من یک بار براتون یه پیام خصوصی دادم بعد دیدم داخل پیام های عمومیه واسه همین شماره موبایلم رو نفرستادم حالا اگر قابل بدونید شماره تماستونو بفرمایید من باهاتون تماس میگیرم و شمارمو میدم خدمتتون