سروناز

اشعارکریم لقمانی

سروناز

اشعارکریم لقمانی

درباره من

شمع ایم وکارما فقط سوختن است درسینه خود شعله برافروختن است پروانه نباشیم که گردشمع پروازکنیم درس عاشقی به غیر آموختن است ادامه...

آمار : 193336 بازدید Powered by Blogsky

یک عمر قصه شنیدم

ثبت شده درتاریخ دوشنبه24شهریور به شماره سریال 331319درسایت شعرنو

سایتهای: شعر 2

میراث من ازعشق وعاشقی

یک عمرقصه شنیدن دراین دیار!

غیرازخیال پوچ

مرهم نشددرمان زخم من

درراه بی وصال

آنقدرخسته دویدم دردشت خاروخس

که ازپافتاده ام

کج گشته دگرکوله بارعشق

دیگرصدای پای خنده ازیادرفته است

گاهی سرک میکشم درون تخیلات

پیدا کنم خودم

اما چه سود! گم شده پیدانمیشود!

اکنون شدم چوآواره ومجنون کوچه ها

هرچندقلقلک میدهداین عشق خانه سوز

قبل ازتهی شدن ازشوق وشوردل

بایدگذشت ازکوه اضطراب

s@rv

http://shereno.com/5531/42451/331319.html

Karim Loghmani سه‌شنبه 27 آبان‌ماه سال 1393 ساعت 07:48 ب.ظ

نظرات 4 + ارسال نظر

آوا یکشنبه 2 آذر‌ماه سال 1393 ساعت 01:08 ب.ظ http://asheghane-ashegheyi.blogfa.com/

سلام خوبیدآپم ومتتظرحضورتان.

محمدرضا کریمی بختیاری چهارشنبه 12 آذر‌ماه سال 1393 ساعت 04:45 ب.ظ http://zarin13.blogfa.com

نامه صد و بیست و یکم : پل های فرسوده پشت سر خود را خراب کن !!!
بی بی ! فضیلت و برتری فقط از آن خداست و جز به خواست او برای آدمی مهیا نمی شود به عبارتی فضل و نیکوئی یعنی اینکه خودت عادت کنی کاری را که خواست خداست انجام دهی تا در آن برکت بگیری ؛ درست است هرکاری در وهله اول سخت است . تو قدم نخست را بردار و خود را برای راهی که در آن حرکت خواهی کرد ، آماده ساز ؛ قوّت لازم را خدا خودش می دهد .تو خود را با این اندیشه مخرب گرفتار ساخته ای که : "هیچ کاری از دست من بر نمی آید بایستی خداوند پیش قدم شود" . هرگز! خدا به تو شخصیتی والا و عادتی نیکو نمی دهد و تو را وادار نمی کند تا که او را بپرستی و نیایش کنی تو بایستی خودت به حول و قوه او ، تمام این چیزها را بدست بیاوری او مقدماتش را فراهم آورده آنهم به فراوانی !
وقتی خودت راه را می شناسی پس از پرسیدن دوباره آن بپرهیز ، درنگ نکن پیش قدم شده و قدم اوّل را بردار . مصمم بوده و زمانی که خدا چیزی از تو خواست که انجامش دهی با ایمان ، خیلی سریع برای انجامش اقدام کن ؛ هیچ وقت درموردش فکر نکن و از تصمیم اولی ات باز نگرد . اگر زمانی خدا چیزی را به تو گفت و تو درنگ کردی آنگاه نسبت به انجامش بی خیال می شوی و از فیض و برکتی که خداوند در آن قرار داده محروم خواهی شد . بی درنگ کار را بر اساس تصمیم خودت انجام بده و بازگشت به عقب را برای خود محال بساز برای مثال بگو : "من این نامه را همین حالا خواهم نوشت" . توکل کن و شروع به نوشتن کن .
تو باید یاد بگیری به حرف های خدا گوش فرا دهی، بفهمی و متوجه منظورش بشوی . کلام خدا ساده است مثل آب خوردن!!!تو می باید در جائی که هستی پیش قدم شوی (حال) نه در جائی که تابحال نبوده ای (آینده).