ثبت شده درتاریخ چهارشنبه16خرداد97بشماره سریال درسایت شعر نو
اینستاگرام
ندارم نای رقصیدن ، مزن برتارغمگینم
نباشدنغمه های تو، دوای دردوتسکینم
که ازنامردمی ها اینچنین درخودپلاسیدم
چنان آبستن دردی شدم ازحال چرکنیم
شب وروزم هم آغوشی برای زندگی کردن
اجاره داده ام اکنون ، تمام جسم ننگینم
کجا بینند درون من ، نگاه شهوت آلودان
که لذت میبرند ازصورت و تندیس رنگینم
مزن برساز،بزن برسر،شکم خالی ،رُخم آذین
ولیکن اشک غم باشد، همیشه نقش آستینم
محاکم میبرندفحشا، برای جرم سنگینش
جزای فقروبدبختی دهم، زیرا که مسکینم
s@rv
Shereno.com/perofile.php?id=5531