سروناز

اشعارکریم لقمانی

سروناز

اشعارکریم لقمانی

برای اوشفاعت کن

ثبت شده درتاریخ دوشنبه 3 اردیبهشت 97 بشماره سریال درسایت شعرنو

زنی امشب کناردرنشسته قصه میبافد

برای سینه ی تنگش کلاف غصه میبافد

زمستانی شده حالش همیشه ابرغم دارد

فقط سیلاب ویرانگر به روی گونه کم دارد

دوچشمش آسمان اما نمی بیند شب تارش

نباشدعاشقی دلبسته براین حال غم دارش

دگرپرچین احساسش درون دل ترک خورده

کجاداند دراین دنیای نامردی کلک خورده

درون خودخزیده دورازاین دنیای نامرهم

به هردردی گرفتاراست وجوداوشده پرغم

بیاای زندگی بس کن،برای اوشفاعت کن

نه برحال پریشانش توبنشین وقضاوت کن

**==**==**==**

هوای ابری ، دوباره بارون

دوباره چشمی ، که خیسه خیسه

صدای غصه، ازچک چکِ ناودون

خمودوخسته ، کنج خیابون

کنارحالم، یک دل پرخون

نگاه سردم

خیره نشسته ، گوشه ی ایوون

دوعاق مست ، دستا باهم قفل

شدن هم آغوش

منم که تنها، دلی شکسته

نه شوروحالی

یخ زده دستم، به زیر بارون

s@rv

Shereno.com/profile.php?id=3351

پریشانم

ثبت شده درتاریخ چهارشنبه 29 فروردین 97با شماره سریال درسایت شعرنو

شدم دیوانه بگذارتاکمی بادل سخن گویم

کنارپاره افکارم نشستم راه خودجویم

صدای انتظارخسته ام درسینه جامانده

گلی درباغ گلهای بهاران من نمی بویم

دگرکارم شده مستی ومیخواری برای عشق

پریشانم، نمیدانم که کرده سحروجادویم

من ودل هردودرمرداب تنهایی گرفتاریم

هجوم بی توبودنها ، دوباره آمده سویم

گرفته سایه ی غمها همیشه بخت واقبالم

کجا، کی میرود، این زهرماری ازسرکویم

که آرامش بگیرم کنج آغوشت ازاین نکبت

کنارت رنگ شادیها ببیند چشم کم سویم

s@rv

Shereno.com/profile.php?id=5531

خوش به احوالم

ثبت شده درتاریخ جمعه 24 فروردین 97 بشماره سریال درسایت شعرنو

خسته ازآغوش سردم ، او گرفته حال من

نای پروازی ندارم، چون بریده بال من

خسته ام چون کوه چسبیده به دامان کویر

خاروخس هایش بجای گُل کنداغفال من

روی موجی دردل دریا پریشانم هنوز

قایقی پاروشکسته کی شود حلال من

خسته ام مانند مهتابی که مانده پشت ابر

روز روشن شام تاریکی شده اقبال من

درسراب آرزوهایم ، دویدم روزوشب

کی به مقصد میرسد باپای لنگ امثال من

آنچه ازمن مانده تنها خاطراتی کهنه بود

خوش به احوالم چه میباشددگرامسال من

**==**==**

کاخ بی ستون

بنامیشود روی لجنزارغرور !

هرلحظه میشکند قامت افکارش

غرق میشود درگرداب فراموشی

امروزشادمان از کاخ نشینی

بی خبر ازکوخ نشینی فردا !

s@rv

Shereno.com/perofile.php?id=5531


شهوت یک شبه

ثبت شده درتاریخ 15 فروردین 97 بشماره سریال501774 درسایت شعرنو

کس ندید گریه تلخی پشت خندیدن او

مثل یک میوه ی گندیده پلاسیدن او

همچنان دلقک وسرگرمی این شهرخراب

چه هیاهوی غریبی شده زاریدن او

نوبهاراست وهمه شادوغزلخوانی ومست

عیداوگشته فقط غصه ورقصیدن او

به کجاروبکند، جیب تهی از زروسیم

سفره ی خالی وخشک، شکوه ونالیدن او

به کدامین حرمی سجده کند، دست دعا

بختش ازروز ازل قرعه زده چیدن او

خسته اززندگی و فارغ ازاین پیشه وری

شهوت یک شبه شد آفت زاییدن او

s@rv

http://shereno.com/5531/58343/501774.html

تاکی!؟

ثبت شده درتاریخ پنجشنبه16 فروردین 97 بشماره سریال 501481درسایت شعر نو

تا سحرگاه نشستن با دلت غصه تنیدن تاکی

دردبیهوده ازاین عشق کشیدن تاکی

شیش وبش آمده این تاس ، ولی قفل شده خانه رفیق

گرچه دلبسته شدی،تلخی ایام چشیدن تاکی

آنچنان کیش وزمینگیر شدی چاره نمی دانی تو

کنج خلوتگه دل خیمه زدی چشم چکیدن تاکی

گوشهاپرشده دیگر، ازاین عشق فریبنده ومست

چه چه بلبل بی موقع وتکرار شنیدن تاکی

آنچنان خسته وبیزار شدی چونکه ندانی دردت

توپ سوراخ شده باردگر باددمیدن تاکی

نکبت ازعشق تراوش بکند، سوخت دلت خرده مگیر

اینهمه رنج وعذاب تا که به مقصودرسیدن تاکی

**==**==**==**

دلم بردی

ومن تنها بدون دل

دراین ویرانه حیرانم!

حتی سایه هم

بامن نمیسازد بدون دل !

s@rv

http://shereno.com/5531/58343/501841.html

بیادل رارها کن

ثبت شده درتاریخ شنبه 11فروردین 97 بشماره سریال درسایت شعرنو

اینستا گرام

دلم افتاده برخاکت مکن له چونکه میمیرم

اگرچه کشتن دل زیر پایت گشته تقدیرم

ازاین دنیای وانفسا پریشانی نصیبم شد

رهایم کن ازاین نکبت زمانه کرده تکفبرم

نفس خَم گشته درسینه،فشرده زخم احساسم

که من درسوگ آزادی،همیشه پا به زنجیرم

تعفن کرده احوالم ، ازاین کابوس ویرانگر!

چراژولیدگی هایم ، چنین افسرده تصویرم !؟

مراآزادزاییدند، ندانستم دراین زندان

اسیر نانجیبانی ، پُراز اکبیر وتزویرم

توهم مشکن مرادیگر ، شکستم ازدرون خود

بگیردستان بی جانم ، جوانی رفته وُ پیرم

بیادل را رها کن ، وقت دل بردن نمی باشد

بشو مشگل گشا ، نامردمی ها کرده تسخیرم

s@rv

shereno.com/profile.php?id=5531

بازی روباختم (ترانه )

ثبت شده درتاریخ جمعه 3فروردین 97 به شماره سریال درسایت شعرنو

اینستاگرام

توخیالِ پوچ وُ خامم ، عشقی رویایی روساختم

روزوشب براش نشستم ، سازعشق ومینواختم

تا که او کنج دلم بود ، به کسی دل نمی بستم

مثل اسب رام واهلی ، همیشه براش میتاختم

آس دل تو دست من بود ، اما او خیلی حریف بود

وقتی که دست شُو رو کرد، عاقبت بازی روباختم

کسی احوالم نپرسید، چرامن دیوونه گشتم

تا که تا شد کمر من ، دوست ودشمن وُ شناختم

دست این دوره زمونه ، عاشقی دیگه تمومه

توخودم دارم میسوزم ، مثه آهنی گداختم

**==**==*==**

دوباره ازراه رسیده ، شب

دوباره زمستان شده ، بهار

گرفته آسمان دلش

ازبادوبارانِ بی نسیم

دوباره خانه تهی گسته

ازتو!

وعطردلنشین تنت

اما من ، درآغوش خستگی

دوباره نشستم کناردر

چشمم به دورها ودلم پرتپش

گوشم انتظار

بشنودصدای خرامیدنت

روی علفزارکوچه باغ

که چه طنار نزدیک میشوی

تاخستگی رها کنم ازتن

ودرآغوش گیرم تورا !

s@rv

shereno.com/profile.php?id=5531

جنین مرده

ثبت شده درتاریخ یکشنبه20 اسفند96بشمارسریال درسایت شعرنو

اینستاگرام

کمتر به بالینش برواکنون که درخواب است

چون خسته ازرقص زمانه گشته بی تاب است

فریادگنگش غصه وغمهای سرگردان

ذهنش نشسته روی ننویی که درتاب است

حیران میان رفتن وماندن گره خورده

چون کوره راه عشق او همیشه گرداب است

گم میشود گاهی میان خاطرات خود

چون قایقی آشفته درآغوش مرداب است

چشمش فقط ابری شده باران نمیبارد

تصویر بی رنگش خمیده ، کنج یک قاب است

این چرخ گردون کی بکام او بچرخانند

عشقش جنینی مرده ویک داغ کمیاب است

==**==**==**==**==

حال من بدنیست

گاهی میروم درخاطرات بچه گی

کوچه ی پایین شهر

آنجا که شوق زندگیست

عشق با مهروصفاست

یادی ازآن قیل وقالِ دوستان بی کلک

همسایه های بامرام

بقالی حاجی حسن

دوره گرد پیر ، نان خشکیِ محل

غرغرمادربزرگ با عینک بشقابی اش

اما بی خیال ، دنبال بازیهای خود!

گُرگمُ وگله میبرم ، عموزنجیرباف ، قایم موشک...

شب که میشد بی رمق

گوشهادرانتظار، تابیاید مردمست

بانوای گرم وآواز بلند

ازعشق خودآوای مستی سردهد

بازمیگردم به امروزم

به این دنیای پوچ وپرملال !

عشقهای آبکی وبا ریا

حالمان معلول، دلهاتنگ ، غصه نان شب

رفت وآمدهای پوشالی وبی فکروجفنگ

چهره های بغض کرده ، خنده های دبش و تلخ

ذهن ناآرام وگنگ

گیج ومستاصل ازفردای خود

زندگی جاریست اما...بی هدف!

s@rv

Shereno.com/profile.pho?id=5531

درساحل زمینگیرم

ثبت شده درتاریخ دوشنبه 14اسفند96به شماره سریال درسایت شعرنو

اینستاگرام

بیا یک شب تماشا کن ببین سیمای اکبیرم

شدم بازیچه ودلقک میان سیل غم گیرم

همه شادی کنان رقصان وخندانندکنارمن

نمیداند کسی دیگر،که ازاین خنده ها سیرم

تمام صورتم رنگین ، درونم تاروتاریکی

پرازنکبت شده کامم ، نبینی قاب تصویرم

نباشد عشق وآغوشی که دردم را فروریزم

زنند جولان به اطرافم کنند دیوانه تفسیرم

دلم خالی شده ازعشق، پُرم ازمرگ رویاها

شدم آماج غم ، مثل مترسک گشته تقدیرم

رهایم کن ازاین بن بست، ببردراوج دریاها

بسانِ زورقی گشتم که درساحل زمینگیرم

s@rv

Shereno.com/profile.php?id=5531

یعنی چه!؟

ثبت شده درتاریخ پنجشنبه19اسفند96بشماره سریال درسایت شعرنو

اینستاگرام

دراین دنیای وانفسا دوچشم زاریعنی چه

دلی آغشته ازاندوه ، تن بیمار یعنی چه

سوارزندگی هستی، ولی حیران وسرگردان

گره خوردی درون خود بسان مار یعنی چه

بدست نانحیبانی ، چنین در دام افتادی

بجای انتقام دل ،  که استغفار یعنی چه

فداکردی سروجانت ، ندانستی مکارند

شدی ازدست شیادان ذلیل وخوار یعنی چه

گناهت عشق میباشد، به مسلخ میبرندذهنت

ودرزندان به گردن بستنت افسار یعنی چه

نشستی وبریدندحکم ننگینی به جرم عشق

دراین دخمه پشیمان گشتن واقرار یعنی چه

خزیدی گوشه ی دیوار،نجوامیکنی باخود

به آخر آمداین قصه دگرتکراریعنی چه

بدان حکم دل سودازده اعدام می باشد

تودرخود مرده ای دیگر،طنابِ داریعنی چه

s@rv

Shereno.com/profile.php?id=5531

ثبت شده درتاریخ پنجشنبه 26بهمن96بشماره سریال درسایت شعرنو

واینستاگرام

شدم آلوده ی عشقی که ازاقرار میترسم

به رسوایی کشیدم خودوازانکارمیترسم

چنان غرقم میان موجهای بی سرانجامی

ازاین دریای بی آرامش و اشجار میترسم

سکوت شب هیولایی شده ،آغوش واکرده

پریشانم  ، دوباره ازشبِ اِدبارمیترسم

هزاران بار کردم توبه ازاین عشق نافرجام

شدم دیوانه وآلوده ی اجبار میترسم

کجا، کی گم شوم؟ آغوش غمها باز میباشد

دوباره ماندن واین قصه وتکرار میترسم

نوشتم خاطرات تلخ رادربوم بی رنگی

ولی گر برملا گردد ازاین اشعار میترسم

محاکم میبرند من را ،عیان سازندجرمم را

نه ازکشتن که مردن باطناب دار میترسم

چراغ عاطفه خاموش گشته غم فراوانی

بسوز ای دل بحال من شدم بیمار میترسم

s@rv

Shereno.com/profile.php?id=55

تن فروش

ثبت شده درتاریخ 2/11/96به شماره سریال درسایت شعرنو

سایتهای : شعرناب – شعرایران – اینستا گرام

خودفروشی شده گشته کارمن ، شب بازارها

خسته ام ازبی سروسامانی وتکرارها

دوشمان بابارسنگین ، غصه ها ودردها

مثل برده بسته اند دورگلو افسارها

دورها جام شراب وچل چراغانی وعیش

پیش ما یک لا قباخاموشی وبیمارها

هرکه درآغوش دارد عشق ودلداری دگر

غیرما تنها نشستیم بی کِس و غمخوارها

دل کجا بندم دراین دنیای نیرنگ وریا

پُرشده بازارشیطانی ازاین مکارها

ذهن درزندان غمها، جسم آلوده به شبها

تارسد یک لقمه نان ازهِمت بی عارها

تن فروشم تاشکم راسیرگردانم ولی

چون گلی پژمرده افتادم میان خارها

s@rv

shereno.com/profile.php?id=5531

آتش عشقت شده خاموش

ثبت شده درتاریخ چهارشنبه20دیماه 96 به شماره سریال درسایت شعرنو

سایتهای: شعرایران . شعر ناب . اینستاگرام

عاقبت یک شب تو هم تنها

کنج این خلوت گرفتاری

باخودت حرف میزنی دایم

مثل مجنونی و بیماری

خسته ای ازرفت وآمدها

ازنگاه کوچه بیزاری

آسمانت ابرو بارانی

روی گونه میکند زاری

روزوشب تنها کنارخود

غم خوری ، ازغصه بیداری

چون نگاه عاشقی خسته

انتظارت گشته دیداری

می نشینی غصه میبافی

همنشین کنج دیواری

آتش عشقت شده خاموش

 فکررفتن را به سرداری

چون دراین دنیای وانفسا

کی توجویی عشق وغمخواری

s@rv

shereno.com/profile.php?id=5531


امشب رهایش کن

ثبت شده درتاریخ 22/9/96بشماره سریال 489955درسایت شعر نو

وسایت شعر ایران – اینستاگرام

کمتردرآغوشت بگیرش، چون پریشان است

افسرده گی هایش درون دیده پنهان است

امشب نمی خواهد که گرمای تن اش باشی

آتش گرفته سینه اش ، امید باران است

اکنون دلی آشفته  ، اندوهی کلان دارد

اوروزوشب مهمانیِ غمهای عریان است

دنیای بی روحش ، پُراز نامهربانی ها

رنگ نگاهش ریسه رفته چونکه ویران است

بادردوُ رنج اش گاه میان گریه میخندد

غافل شدی ازحال او وقتی که خندان است

دیگرنمی خواهد درآغوشی بخوابد او

باورمدارش  فاسق وُ درفکر جولان است

اوخسته میباشد بیا امشب رهایش کن

پژمرده رخسارش غم ازچشمش نمایان است

بگذار خیالش با خودش آهسته بنشیند

دنیای تاریکش خمودوُ مثل زندان است

**==**==**==**

درنزن

پشتِ درِ بسته کسی نیست ، یرو

مثل دل

خانه مخروبه شد ازشورونشاط!

آنکه ازسوک دریچه تورا دید زند

جسم بی روح وپریشان حالیست

با کوله باری ازخاطره ها

که به یغما رفته !

ونگاهی مجنون

که نمیبیند تو

برو درفکر دری دیگر باش

تا ترمیم کند

باز هوای دل خود

s@rv

http://shereno.com/5531/58343/489955.html

خودفروشی شده کارم

ثبت شده درتاریخ16/9/96 به شماره سریال489304درسایت شعر نو

شعر ایران – اینستا گرام

رفتم ازشهر تو با این تب وُ حیراانی خود

زیر این طاق کبود وُ شب بارانی خود

رفتم ، آلوده ام ازهیبت مخروبه ی شهر

غافل ازخودشدم وبی سروسامانی خود

رفتم آسوده شود این دل افسرده ودرد

گم شوم پشت غم وغصه ی پنهانی خود

تا که بودم یکی احوال دلم را نگرفت

هرکه اقبال سیاهش نقشِ پیشانی خود

می روم تا کمر عشق تو هم خم بشود

خسته ام ازدل رسوا وپریشانی خود

بشکنم توبه ی خودعیش وهوسها بکنم

میشوم طعمه ی مستانِ خیابانیِ خود

خودفروشی شده کارم،لذت وعیش ددان

گرچه دربیم وهراس ازشبِ ویرانیِ خود

**==**==**==**

کاش می فهمید کسی

درپسِ کوچه ی عشق

بین این نادانها

گم شده ام !

ودلی نیست که همراز شود

همه ازروی دلم میگذرند

له شدم ...

زیرلگدهای دروغین هوس !

هرچه بلوا کردم

یک نفرگوش به فریادنداد

تاببینندچه آمد به سرم

عاقبت هم گفتند

دیوانه شده دیوانه !

قلاده به پایم بستند !

ومرا ...

کنج دیوانه سرایی رهایم کردند

وای برمن

عاشق این همه احمق بودم

s@rv

دیوانه خندیدن ندارد

ثبت شده درتاریخ یکشنبه12آذرماه 96 به شماره سریال488854 درسایت شعر نو

وسایتهای : شعرایران  - اینستاگرام

باساز ناکوکم ، دگر شادی ورقصیدن ندارد

گندیده ریشه ،میوه ی کالی شدم چیدن ندارد

درلابه لای واژه های عاشقی غرقم چوقایق

وقتی که ابر دیده خشکیده که باریدن ندارد

مست ازمی نابم فراموشم شوداین خاطراتم

فریادغم سرمیدهم درکوچه ، ترسیدن ندارد

حیرانم ازاحساسِ نا بالغ بجانم رخنه کرده

چون مرغکی افسرده ام کنج قفس دیدن ندارد

بارگران خودکرده ام بردوش سنگینم همیشه

اکنون که غرقابِ گلِ ولایم که نالیدن ندارد

بگذارمیان خارو خسهاگم شوم درکوه وصحرا

وقتی اسیروُ برده ی عشقم ،که بالیدن ندارد

کمتربیازارم،چنان مجنونم وُ سرمست عشقم

دیوانه ای دیوانه ام ، دیوانه خندیدن ندارد

s@rv

http://shereno.com/5531/58343/488854.html

همچوسرابم چه کنم

ثبت شده درتاریخ نهم آذر96 بشماره سریال 488567درسایت شعر نو

وسایتهای : شعر ایران . شعر ناب . اینستا گرام

بغلم کن بگذار کنج دلت جُم نخورم

بشکنی جام شرابم که ازاین خُم نخورم

سردِ سردم شده ازفکر تو گرمم بکنی

حسرت آتشِ بی شعله ی هیزُم نخورم

این غم وغصه ی من بی تودگرکم نشود

زخم چرکین دلم ، کهنه وُ مرهم نشود

من وُ این کلبه ی محزون وُ پریشانی حال

دل افسرده که از عشق تو بی غم نشود

پیر میخانه شدم رفته شبابم  چه کنم

دشت خشکیده زکُل همچوسرابم چه کنم

مثل سیلاب خزان کاسه ی صبرم شده پُر

گیج ومبهوتم ازاقبال خرابم چه کنم

**==**==**==**

حال دل خوب است ، احوالش مپرس!

روزوشب مهمان داری میکند

باغصه وغمهای خود!

جام مهمانها پرازاشک دوچشم

سفره پرگشته ، ازدوزو کلکهای زمان

یک قدح اندوه تلخ ، جای شراب

سقف دل سوراخ ، چکه میکند

پاپتی...

چون کفشها جامانده درلای وُ لجن

باسکوتی تلخ عمق حنجره

سربه سجده میگذارد تا خداکاری کند

S@rv

http://shereno.com/5531/58343/488567.html


فاسق

ثبت شده درتاریخ جمعه 3آذر96 به شماره سریال487938 درسایت شعرنو

سایتهای : شعرایران. اینستا گرام

مطربا مضراب غمگینی ، براین تارم بزن

زخمه برسازم مزن ، برپیکر خوارم  بزن

خسته ام ازتن فروشی  درخیابانهای شهر

بی خیال ازعاشقی ، براین شبِ تارم بزن

مثل کابوسی شده ، این ننگ وبدنامی من

برگناهانِ سیا  ، بر کوچه بازارم بزن

آنچنان دیوانه ی دهرم دراین گرداب غم

هیزمی آتش کنید ، برجسم بیمارم بزن

هردوپا درگل فرورفتم چواسب خسته ام

گوشه ای افسرده افتادم ، توافسارم بزن

ساقیا امشب مراپیمانه ای مهمان شوید

بعداز آن شمشیرخودبردیده ی زارم بزن

جرم فاسق درمرام ما فقط ننگ است ومرگ

نشکن این قانون بدنامی ، مرا دارم بزن

s@rv

http://shereno.com/5531/58343/487938.html

بیافریادگردیم

ثبت شده درتایخ جمعه 26 آبان 1396  بشماره سریال487232 درسایت شعر نو

سایتهای شعر ایران . اینستا گرام

بیا یک امشب دیگر من وتو مست گردیم

دراین دنیای وانفسا هرآنچه هست گردیم

فراموشش کنیم ، یک بار غمهای زمانه

نه زندانی میان کوچه ی بن بست گردیم

بیا تا جرعه جرعه بغضمان آوارسازیم

چوسدی روبروی غصه ها دیوار سازیم

رها گردیم ازاین تعبیرهای بچه گانه

نه با آشقتگی ها عشق خود ادبار سازیم

بیا فریاد گردیم ، گم شویم ، دیوانه باشیم

فراری ازهمه ، درغربتی بیگانه باشیم

بیا آغوش شب ، دور از نگاه  زیر کانه

همیشه مست کنجی دردلِ میخانه باشیم

**==**==**==**

درخانه ی متروکه ی دل

نیست کسی!

دق الباب مکن

من ویک سایه ی تنهاسکونت داریم

نه چراغی سوسوبکندنبض دلش

نه درختی که بهارش باشد

جزخزانی که درحال فروریختن است

برگ دلش !

وسکوتی مطلق

گُرگرفته ره حنجره ام

بادوچشمی چسبیده به در

انتظارم!

شایدبیایدبگُشایدآنرا

تا پروازکنم ازقفسم

به دیاری پرازعشق وشگون

ظلم قابیل به هابیل نباشد آنجا

s@rv

http://shereno.com/5531/58343/487232.html


سازرسوایی دل

ثبت شده درتاریخ شنبه 20آبان 1396 به شماره سریال 486568درسایت شعر نو

سایتهای : شعرایران – اینستا گرام

مدتی گم شده ام در وسط  شهر ، چرا

با خودم با همه کس دشمنی وقهر، چرا

نانجیب گشته دلم ، پرده دری میخواهد

بی حجاب آمده ام،غافل ازاین دهر ، چرا

سازرسوایی دل ، گوش فلک کر کرده

مثل شعرم که شده بی ثمرو بحر ، چرا

من که ازفکر تو بی مذهب وایمان گشتم

گوشه ی مسجدو این ولوله و جهر ، چرا

چوب اعدام دلم ، سر دَرِ میدان بستند

آتش عشق تو برمن شده چون زهر ، چرا

**==**==**==**

گم شدم !

درزیب چشمانت

اما باورندارد، باورهایت

گاه پاورچین

سرک میکشی مرا

وزُل میزنی خمودی احساسم

میشنوم صدای نفسهایت!

که حبس میکنی درگلو

دَم برنمی آورم!

حس میکنم ، لبخندخیس گونه ات

برتندیسی مغموم

که همچون مترسک

جامانده ام درخود

بگذاریک لحظه

درآغوش بگیرم نگاهت

قبل ازتشییع آرزوهایم

s@rv

http://shereno.com/5531/58343/486568.html

 


بگوچراقدم زدم

ثبت شده درتاریخ چهارشنبه 17 آبان 96 به شماره486268 سریال درسایت شعر نو

سایتهای : شعرایران . شعرناب . اینستاگرام

نشسته ام به کنج خود ، چراسری نمی زنی

گذرکنی به کوچه ام ، ولی دری نمی زنی

چنان غریبه ها شدم ، نگاه به ما نمی کنی

دلِ شکسته ی مرا ،  کمی دوا  نمی کنی

چه بی ثمرشدم دگر ، دراین خزان بی صفا

که مرده عشق وعاشقی، بحای او شده جفا

دگرهوای رفتنم ، گرفته حال و روز من

که بار غصه ها وغم ، نشسته روی قوزمن

پرنده ی خیال من ، شکسته بال وپرشده

دراین دیار بی فروغ، اسیرودربه درشده

بگوچرا قدم زدم  ،  کنارساحل وصال

بسان میوه ای شدم ، همیشه دبش وتلخ وکال

**==**==**==**

مپرس حالم که مقهورم

نه نای گفتنم باشد ، که هجرانی عیان دارم!

دگر تاول زده

این واژ ه های سست  وبی معنا!

غزل همچون کلاف کورو سردرگم

چروکیده هجاها بی ردیف ووزن

درابیات بی حاصل

ومن لبریزیک اندوه بارانی

که سُر خوردم

درگرداب عشقِ بی سرانجامی

چه ایامی که  ها  کردم به دستانی یخ کرده

نوشتم روزوشب اشعارفرسوده

پاک کردم ، خط خطی کردم

بازهم تکرار ...!

تا بدانددرسرم

حال وهوای عاشقی باشد

ولی اورفت

درآغوش شعردیگری خوابید

s@rv

http://shereno.com/5531/58343/486268.html

تقصیرتوبود

ثبت شده درتاریخ 30شهریور96 به شماره سریال481805 درسایت شعرنو

وسایتهای ادبی : شعرناب . شعر ایران واینستاگرام

میروم شهردگر ، گرچه دلم گیرِ توبود

گفتی این غصه وغم ، آفت وتقدیرتوبود

آتش افتاده بجانم که بسوزم شب وروز

شعله ورگشتن این عاشقی تقصیرتوبود

من واین حال پریشان به کجا روبکنم

توکه دانی دل من درغُل وُ زنجیرتوبود

درگلوخفته سکوتم مثل مجنون شده ام

اینکه دیوانه شدم ، حاصل تدبیر تو بود

به که گویم که چنین پیروُخراباتی شدم

چون اسارت بگرفتی دل وتسخیرتوبود

میروم تا که رهاگردم ازاین عشق دروغ

ذهن من پُرشده ازقامت وتصویر تو بود

**==**==**==**==**

باز افکارشبانه لخته کرده

باهجوم یک سکوت تلخ

وفانوسی که پت پت میکندهرشب

درفراز سقف

گرفته شوروحالم را!

صدای تاروتنبورخزان

بربرگهای خشک وبی احساس

که میرقصند با این ساز پاییزی

میان کوچه باغ خاطراتم

مرادرحسرت لبخندافسرده!

دوباره انتظارم پشت درمانده

کنارپنجره ماتم گرفته دیده گان من

صدای سایه ی پایت مرا آرام میدارد

بیا یک باردیگر شورشعرم باش

کمی بگذارسربرشانه هایم

تاآرام گیرد بی توبودنها

s@rv

http://shereno.com/5531/56542/481805.html

نه دل دارم نه دلداری

ثبت شده درتاریخ 12 شهریور96 به شماره سریال480121 درسایت شعرنو

اینستاگرام  وچندسایت ادبی دیگر

برای عشق ُو شیدایی ، دلی دیوانه  میخواهد

دمادم غصه خوردن گوشه ی میخانه میخواهد

حذر کردم ازاین عاشق شدنها گم شدم درخود

بجای عاشقی این دل می و پیمانه میخواهد

نه دل دارم ، نه دلداری ، که راه دلبری دانم

که هرشمعی برای روشنی پروانه میخواهد

محبتهای پوشالی ، تهی ازعشق وسرمستی

دلی وقتی شکسته ، همدمی جانانه میخواهد

هوای شعر وُ شوروُ شاعری افسرده گردیده

به دنبال چه باشد گوشه ای درخانه میخواهد

کبوتر درقفس کردن چه آسان است وُ میدانی

که در زندان برای زنده ماندن دانه میخواهد

**==**==**==**

نمیخواهم واژه های مرده باشم

درشعر...

وقافیه های نکبت بار اندوه !

که مشامش خالی ازعشق

وتصویرش بوی نا میدهد!

مثل قاب عکسهای شکسته

وعبوس قیافه های رنگ وروباخته

ازدوران بربریت !

بیا ردیف شعرم باش

تا دوباره بیابم

شادیهای به یغما رفته

که پژمرده دربیتها

وغزلم دبش تراز لِرد شراب

s@rv

http://shereno.com/5531/56542/480121.html

 

یک بارمن عاشق شدم

ثبت شده درتاریخ 8شهریور96 به شماره سریال درسایت شعرنو

رفتم ازپیشت دگر اصرار میخواهد  چرا

این دل افسرده ام  دلدار میخواهد چرا

خسته ام ازخویشتن آلوده ام بادردعشق

کم نصیحت کن دگرگفتار میخواهدچرا

سازرسوایی من درشهرغوغا میکند

چونکه محکومم ،دگراقرارمیخواهد چرا

سربه دامان که بگذارم مرا مرهم شود

عاشق مرده ، طناب دارمیخواهد چرا

عدل وانصافت کجا،یکبارمن عاشق شدم

کشتن من این همه تکرار میخواهدچرا

واپسین لحظه بیا آغوش گیر این پیکرم

من که رفتم زندگی سربار میخواهد چرا

s@rv

باسپاس فراوان ازهمسر گرامم درهمکاری ویرایش این شعر


چگونه بنوشم می ؟

ثبت شده درتاریخ 9 مرداد96 درسایت شعر نو

اینستا گرام

شب است وگرفته دوباره خیال خواب مرا

شبیه عاشق دل خسته  ، میدهد تاب مرا

نگاه هرزه ی دیوار،چوبغض چشم حسود

خمودِ  حال وُهوا ،  گرفته  التهاب  مرا

هوس به میکده دارم، دوجام دبش شراب

چگونه بنوشم می ، که میکند خراب مرا

چنان نفس بریده  ،  رمق گرفته ازجانم

خسته زخودشدم ، برده توانِ شتاب مرا

دوباره انتظار نشستم  ،  که درگشاید او

ولی سکوت پنجره  ،  میدهد عذاب مرا

**==**==**==**

گاهی گم میشوم میان تو

اما چه باک

به دریا زدم دلم!

چون با بلمی بی بادبان

عمریست غرقم درخلوت خود

باورنمیکنی مرا

چه سان لنگ میزند دلم !؟

بسکه دراین کوره راه

دنبالت دویده است!

اکنون چو قایقی شکسته

درساحلی که کویر است پشت آن

ناکام به گِل نشسته

بیچاره دل !

وارفته پشت طوفان ردپای عشق

s@rv

shereno.com/profile.php?id=5531

 

کاش نطفه مرده بود

ثبت شده درتاریخ 1مرداد96 به شماره سریال  درسایت شعرنو

واینستا گرام

برزخم من بریز ازآن خُم شراب

چون گم شدم دگر درعمق این سراب

پرکن دوباره جام بیخود زخودشوم

تامست می شوم حالم شود خراب

ماراچه حاجت است عاقل شویم دگر

وقتی دراین دیار بودیم همیشه خواب

حاصل چگونه شد مااین چنین شدیم

عمری گذشت ورفت دیگر زما شباب

خودکرده ام چنین ، مهرووفا یشان

مُزدم همین شده !غم،غصه وعذاب

درآن شب سیاه کاش نطفه مرده بود !

مادرچه زاده ای  با آن همه شتاب!؟

خوش بودت آن شبی،باشورِعاشقی

باعشق ویک هوس، کردی مرا کباب

مطرب نشسته ای برمن تو بنگری ؟

با زخمه ات  بزن ،  بر قامتِ رباب  !

s@rv

Shereno.com/profile.php?id=5531


چه آرام خاموش شدی مادر

ثبت شده درتاریخ 18تیر96 به شماره 474244سریال درسایت شعرنو

واینستاگرام

زندگی خندیدن تو مثل اشک گونه است

آنکه باورمیکند  خندیدنت دیونه است

حال واحوالی ندارم با تو همبازی شوم

عشق تو دیگر برایم مثل یک بیگونه است

روی دل پا میگذاری، ازشکستن غافلی

غم نشاندی روی غمهایم مگرهمبونه است

ردی ازشادی نمی  بینم کنار دست تو

هرکجا پا میگذارم مثل یک غمخونه است

زندگی کی میشودباما کمی یاری کنی !؟

کارهر روزو شبم ازدست تو ویرونه است

من سیه پوش وفاتِ مادرم ، شادی مکن

غم تلمبار روی سینه،دردل وکاشونه است

من تکیدم درخودم بعداز وداع مادرم

مضطرب شد لعنتی دل ،غصه بارِشونه است

s@rv

http://shereno.com/5531/56542/474244.html

 

عاشقی مرده است

ثبت شده درتاریخ 30 تیرماه 96 یه شماره سریال475534 درسایت شعرنو

اینستا گرام

شبم را به روزم رسانم وروزم به شب

چه میشد ببینم که غم مرده یا کرده تب

چرا این بهاران خزان وزمستان شده

نه شورو نه حالی دراین شهرویران شده

دل آکنده گشته ازاین غصه و دردو غم

بلا و مصیبت دراین شهر شده پشت هم

نه عشقی نه عاشق نه دلدار نه دل داده ای

کلون گشته میخانه ، نی مستی وباده ای

خیابان پرازخالی ، بی روح وبی آدمی

نه شعرو شرابی که بردل شود مرهمی

غمستان شده کوچه هاعاشقی مرده است

دل ازدست این فاسقان غم افسرده است

**==**==**==**

بیا بگذار سربه دامانم

کمی آرام گیرد لخته های بخت ویرانم

چنگ اندازم به موهایت

نوازش میکنم رویت

تاجولان زنیم با خاطرات هم

برای تو روایت گویم ازدیروز

آن سردرگمی ها ، بی تو بودنها !

وآن غمهای پنهانی

ازامروزت که چون رویا نشستی درکنار من !

وازفردا که مانده روی دستانم !

چونکه میدانم

میان این نوازشها ، خوابت میبرد

هرگزنمی فهمی

تلمباراست سکوت غصه برسینه

ومن درابتدای قصه ی دیروز

میمانم درونِ خود

s@rv

http://shereno.com/5531/56542/475534.html

قبا ترمه برتن کن

ثبت درتاریخ 8/4/96به شماره سریال   473204درسایت شعر نو

ودراینستا گرام

عزیز دل کجا دانی توحال زاریعنی چه

چنان شادی نمیدانی دل بیماریعنی چه

شکستم آیینه کمتر ببیند رنگ رخسارم

مگر آیینه  میفهمد تن  تبدار یعنی چه

اسیرم کرددام تو، فقط زاری شده کارم

بکن توبه مگوبرمن که استغفاریعنی چه

بیا بنگر،به جرم عاشقی اعدام محکومم

توازحالم چه میدانی طناب دار یعنی چه

بروکمتربکن زاری ، گدشته فصل طنازی

پس ازمرگم شدی مرهم مراتیمار یعنی چه

قبای  ترمه برتن کن سیاهی بدشگون باشد

بریدی آس دل ،  دیگر فراق یار یعنی چه

**==**==**==**

گم شدم درپیچ وخم فاصله های ممتد

که میروندتا ناکجا آباد بی دروپیکر

وغرقم دربرکه ی ناهنجار تخیلات!

آنجا که فریادعشق

جاخوش کرده درسراب آرزوها!

ودل همچنان سیه کهنه قبا برتن

درعزای زخمهای چرکین روح

غلغلک میدهدمرا

کدام سو گشودم سجاده ی اقبال؟

برکدام تربت سجده کردم؟

که نشد برایم هیچ دلی

حاجت روا!

اکنون ذهن آشفته ، بازارمکاره

اما نیست خریداراین احساس مضطرب

که جاخوش کرده

پشت لبخند خیس گونه ها

s@rv

http://shereno.com/5531/56542/473204.html

 

 

پزشک حاذقم تویی

ثبت شده درسایت شعرنو

وسایتهای : شعرناب - شعر ایران - اینستاگرام

در این شب سکوت وغم  دلم توراهوا کند

نشسته گوشه ای کمین فقط تورا صداکند

بیا کبوترت ببین  به  بام تو  نشسته است

بغیرِ  تو  که  میتوان  مرا  به  لانه جا کند

چنان  ز  درد  عاشقی  اسیر  میکده  شدم

ولی کجا کسی چنین  کمک  به  بینوا  کند

دوای درد عشق من فقط دو بوسه میشود

پزشک حاذقم  توئی که  میتوان شفا  کند

چوسجد میروم چنان دعا کنم خدای خود

بگو  طبیب دل مرا  به  بوسه ای  دوا کند

فقط شبی اگرچنین به سینه جا دهی مرا

اسیر وُ  برده  میشوم  تب از تنم  رها  کند

s@rv

shereno.com/5531/42451/464647.html